یکی از چالش های بخش کشاورزی توسعه نامتوازن بخش تولید و پس از تولید می باشد. همانند گذشته بخش کشاورزی را نمی توان شامل سه بخش کاشت، داشت و برداشت دانست. بلکه بخش چهارمی تحت عنوان بازخورد پس از تولید (fead back) یا, (forward back) را نیز مدنظر قرار می دهند و توسعه بازار را به عنوان توسعه نرم بخش قلمداد می کنند. فیلیپ کاتلر که به عنوان پدر علم بازاریابی شناخته می شود، جمله جالبی دارد تحت این عنوان که بازاریابی فروش آنچه تولید کرده ایم نیست بلکه تولید آن چیزی است که می توانیم بفروشیم. همینطور جناب شفرد شروع بازاریابی را از برنامه ریزی در مزرعه و دامنه آن را تا زمانی که محصول تولیدی به دست مصرف کننده برسد، می داند. لذا جدا دیدن دو حلقه تولید و بازار و عدم توجه به جریان تولید و بازار می تواند آسیب جدی در فرایند توسعه بخش کشاورزی ایجاد کند. به ویژه با پیشرفت و توسعه تکنولوژی که در خیلی از تولیدات منجر به پیشی گرفتن تولید از تقاضا شده و بازار را به عنوان موتور محرکه تولید می شناسند.
از این منظر نظام کشاورزی و یا کشاورزی قراردادی پیش از آنکه یک برنامه توسعه کشاورزی تحت حمایت دولت باشد، یک سازمان دهی اقتصادی یا مبادله ای بین کسب و کارها و یک مدل کسب و کاری است که رویه و سازماندهی یک واحد بهره برداری کشاورزی را برای تولید، انتقال و کسب ارزش اقتصادی مهیا ساخته و برای شرکت طرف قرارداد نیز منافعی بهمراه خواهد داشت.
همچنین کشاورزی قراردادی می تواند بعنوان یک ائتلاف استراتژیک نیز محسوب شود. به نحوی که تولیدکننده و شرکت مقابل در طرف فراوری و بازار با یکدیگر همکاری داشته اما هرکدام هویت مستقل خود به لحاظ مالکیت یا ساختار حقوقی را حفظ کنند.
سیاست ها و اقدامات مهمی در توسعه بخش کشاورزی موثر است، در شرایط کشور ما یکی از آنها حرکت از مدیریت مالکیتی به سمت مدیریت ارتباطی و مشارکتی است تا امکان بهره گیری از پتانسیل های موجود به ویژه در سمت بازار را فراهم سازد. توسعه و بسط تولید قراردادی یکی از این استراتژی ها و سیاست های مهم می باشند.
یکی دیگر از این راهبردهای مهم، رقابتی شدن واحدهای تولید کشاورزی است که نیازمند:
الف) افزایش کارایی تولید در سطح مزرعه.
ب) بهبود فرایند تولید (فناوری)
ج) بهبود شرایط دسترسی به بازار. که تولید و یا کشاورزی قراردادی دسترسی به بازار و فناوری را تسهیل می کند. اکنون در سطح جهانی نیز راهبردهای توسعه ای از همیاری کردن(cooperative) به سمت مشارکت کردن و شریک شدن participate) ) در حرکت است.
لذا تولید و یا کشاورزی قراردادی حوزه وسیعی را شامل می شود. حتی بازارهای هفتگی که در برخی استانها مرسوم است یک قرارداد زمانی بین خریدار و فروشنده است.
تولید قراردادی مزایای مهمی در پی دارد که به اجمال به برخی از آنها اشاره می شود:
۱. اطمینان تولیدکننده از تبدیل کالا به پول و زمان (و خریدار اطمینان از دریافت کالا و برنامه ریزی آن)
۲. کاهش دغدغه های تولیدکننده از نوسانات بازار و لذا توجه و تمرکز بر ارتقای بهره وری در تولید
۳. افزایش مهارتهای مدیریتی و تولیدی
۴. تامین سرمایه در گردش بعنوان ضرورتی مهم در شرایط فعلی
۵. منجر به توامان کردن کمیت و کیفیت تولید می گردد
۶. امکان مدیریت ریسک که در بخش کشاورزی به دلیل ماهیت آن نسبت به بقیه بخش ها بیشتر است (ریسک قیمتی، ریسک تولیدی، ریسک بازار،ریسک های سلامت و بهداشت و....)
۷. تولید کننده کشاورزی با دو هزینه مواجه است شامل هزینه تبدیل در مزرعه و هزینه مبادله بعد از مزرعه. که این هزینه های مبادله که گاها بسیار معنی دار نیز می باشد شامل هزینه های بازاریابی، مشتری یابی، مذاکره، امضای قرارداد، کنترل قرارداد (تطبیق قرارداد با اجرا) و... که تولید قراردادی در کاهش این بخش هزینه و به تبع آن کاهش حاشیه بازار نقش موثری دارد.
۸. مبادله اطلاعات و منابع را برای تطبیق عرضه و تقاضا و کاهش هزینه های ناشی از عدم قطعیت فراهم می سازد .
۹. در بازارهای نقدی قیمت تنها مکانیزم ارتباطی بین عرضه کننده و تقاضا کننده است اما نطام قراردادی امکان توجه به دیگر ابعاد تولید و بازار را فراهم می سازد.
و دهها مزیت دیگر که در اینجا مجال طرح آن نمی باشد. امیدوارم همگان در توسعه بسترهای لازم برای تقویت نطام کشاورزی قراردادی و یا همان کشاورزی برنامه ای قدم برداریم تا اتفاقات مثبت بیشتری را در آینده در کشاورزی و صنایع غذایی شاهد باشیم.
مجید مقدم - تحلیلگر حوزه کسب و کار
کد خبر 53695
نظر شما