سیدعبدالجوادموسوی: فعلا که موفق نیستم اما من به عنوان یک سرباز بسیجی در جبهه اقتصادی کار می‌کنم. شانس‌هایی بوده که خدا در اختیارم گذاشته و از آن‌ها استفاده کرده‌ام. حداقل سه یا چهار بار هم ورشکسته شده‌ام. بنده در دوران سربازی راننده رییس بانک مرکزی وقت بودم. در آن‌زمان هم توانستم به کشورم کمک کنم و روزانه 20 میلیون دلار را می‌بردم بیرون در بازار می‌فروختم تا قیمت ارز در بازار نوسان نداشته باشد آن موقع هر دلار 300 تومان بود و زمزمه افزایش قیمت آن مطرح بود.

این فراز درخشان و حیرت انگیز برگرفته از سخنان درخشان ترین چهره سیاسی، فرهنگی، ورزشی و اقتصادی سال های اخیر جناب بابک زنجانی است که معمولا در رسانه ها از او با عنوان ب- ز یاد می شود. این بزرگوار مصاحبه مفصلی انجام داده است با یکی از سایت های خبری که من فقط پاسخ ایشان را به سئوال آخر در این جا ذکر کردم. مابقی مصاحبه نه این که ارزش نداشت، خیر. همه سخنان ایشان برخلاف اباطیلی که بنده و امثال بنده می نویسیم با ارزش است و قابل اعتنا. اما از آن جایی که بنده هیچ اطلاعی از اقتصاد ندارم و برای شمردن یک دسته اسکناس صد هزار تومنی کلی به زحمت می افتم از حرف های ایشان چیزی سر در نیاوردم.

این شد که فقط به نقل همین چند خط اکتفا کردم. این پاسخ را ایشان به این سئوال داده اند که شما رمز موفقیت خود را در چه می دانید؟ البته همین چند خط کافی بود تا من از زندگی سیر شوم و به قول آن دوست قدیمی از خدا بخواهم که : سیلی، زلزله ای ، جنگی، چیزی بفرستد و ما را از این وهم و وهنی که زنگی نام است خلاصی بخشد. وقتی راننده رئیس بانک مرکزی تکلیف اقتصاد یک سرزمین باستانی و پهناور را مشخص می کند نوشتن و انتقاد و دلسوزاندن مضحک ترین کارهاست.
و این جور موقع هاست که با خودم می گویم دم صادق هدایت گرم که خودش را علاف این خیمه شب بازی نکرد و وقتی فهمید ماجرا از چه قرار است یک لحظه هم معطل نماند و...فاتحه. بیچاره موسی غنی نژاد لیبرال، بیچاره فریبرز رئیس دانای سوسیالیست. بندگان خدا می نشینند و هی تئوری می بافند غافل از آن که باید در این سرزمین به جای خواندن واندیشیدن همه همت خود را به کار گیری تا به مقام و منزلت راننده ریاست بانک مرکزی برسی تا بتوانی در امور مملکتی موثر واقع شوی. حالا می فهمم آن حکیمی که گفت:

رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز
تا داد خود از مهتر و کهتر بستانی

با که گفت و چه گفت.

کد خبر 24964

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • mehrdad ۲۲:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۳
    0 0
    چه بگیم مات مبهوت به سرنوشتم فکر میکنم