علی فریدونی
یکم: چهارماه پس از وزارت و پایان انتصابات در ستاد، به دیدنش رفتم. جایی که هیچ شباهتی به ستاد وزارت نداشت! هتلی با قدمت 50 ساله، با حیاطی بسیار کوچک و مملو از خودروهای در هم تنیده و صدای گوشخراش جوشکاری و بوی تند و مشمئز کننده رنگ آمیزی و نقاشی و ... در طبقات که هر ارباب رجوع منصفی را به تامل وا می داشت؛ این در حالی بود که گویا حداقل 15 تا از معاونت ها و ادارات کل ستادی در اینجا نبوده و در سطح تهران پراکنده اند!
دوم: علیرغم اینکه قبلا و طی دو یادداشت به موضوع واگذاری کاخ کشاورزی به قوه قضائیه در دولت قبل، پرداخته و خود را فارغ از پرداختن مجدد به آن می دانستم (بلوار بی مسما،شرق، 1/3/91 – آقای روحانی! خانه مارا به ما برگردان!بهار، 30/3/92) اما چون عودت این ساختمان به بخش کشاورزی به صورت یک مطالبه عمومی بخش درآمده، لذا پس از احوالپرسی، فی البداهه این موضوع را مطرح نمودم! ایشان با ناراحتی سری تکان داد و اظهار داشت: "برخلاف برخی از آقایان که موضوع را حیثیتی نموده و حتی مرا از طرح آن در جلسات بر حذر داشته اند؟! بنده مایل نیستم روابط خوب و صمیمی دولت با سایر قوا را با طرح چنین مسائلی مخدوش کنم [در اینجا بود که با خود گفتم با این تعارفات، ساختمان به بخش بر نمی گردد! بهتر است با نوشتن مطلب جدیدی از بزرگان کشور و رئیس جمهور محترم استمداد بطلبم که حاصلش وجیزه حاضر است!] آنچه که بیشتر مرا آزار می دهد، این است که همه نهادهایی که به منظور انجام امور زیر بنایی و نیز دستیابی به خود کفایی گندم و سایر محصولات استراتژیک ساخته بودیم؛ نابود شده است و از روحیه و انگیزه قبل هم خبری نیست!؟"
سوم: هرچند که هدفم از نگارش این یادداشت، بیان گوشه ای از شرایط دشوار کار در این دوره و از جمله آوارگی و دربدری است، ولی چون کانون تحمل این سختی ها، شخص وزیر است لذا ناگزیرم کمی به آقای مهندس حجتی هم بپردازم. کسی که بیشتر از آنکه حرف بزند، عمل می کند. فردی که به راستگویی و استغنای طبع شهره است. شخصیتی که رهبری ارجمند کشور درباره اش فرموده اند: «حجتی می تواند گندم را خود کفا کند، اگر بخواهد» او خواست و شد! هر چند خودش معتقد است «خدا گندم را خود کفا کرد».
چهارم: البته مهندس حجتی بی نیاز از این تعاریف است و بنده هم که اکنون و در طی 8 سال اخیر برخلاف سیاقم، چنین می کنم، در واقع وظیفه اخلاقی و ملی ام را انجام می دهم. چه، پرداختن به چنین انسان هایی که حرف و عملشان یکی است، پاسداشت خوبی ها و نیکی ها در گفتار و کردار است! موضوعی که شوربختانه جامعه ما از کمبود آن و حتی فقدان اش، رنجور است و این رنجوری در طی این 8 ساله اخیر تشدید هم شده است!
پنجم: در حالی که مهندس حجتی به اتفاق تنها کارگر مهاجرش مشغول باغداری در ورامین بود (باغچه ای که 10-8 سال پیش صحرایی بی آب و علف مشهور به صحرای ربذه بود! و علیرغم برخی نامهربانی ها اینک به قطعه ای از بهشت می مانست ! ) و در سال جاری نیز به عنوان تولید کننده پسته سالم مورد تقدیر قرار گرفت!، مجددا به سراغش آمده و از وی خواستند که «به داد گندم برسد».
ششم: هر چند که به دلیل سوء مدیریت 8 ساله اخیر دربخش، ممنوعیت واردات دوره قبل لغو و به سونامی آن در این دوره مبدل شده بود (نگارنده، سونامی واردات، آفت بخش کشاورزی، شرق 20/4/90) و حال محصولات کشاورزی عموما و گندم خصوصا، مطلقا خوب نیست و دستیابی مجدد به خود کفایی آن بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است، ولی برای کسی که معتقد است «این کشور اگر چندین بار زیر و رو شود باز هم می توانیم آن را بسازیم! » شاید آنقدر ها سخت نباشد. مشروط به اینکه روحیه او و همکارانش را برای چنین مسائل جزئی (عدم عودت ساختمان بلوار کشاورز به بخش) خراب نکرده و سرمایه گذاری در بخش را افزایش دهیم. چه، در اینصورت با حفظ منابع پایه (آب و خاک) دستیابی به چنین اهدافی شدنی است. بدیهی است در غیر اینصورت بایستی گفت : «خود کفایی با اعمال شاقه! شاید وقتی دیگر! ».
هفتم: جناب آقای دکتر روحانی! استحضار دارید که خرابی های بخش کشاورزی با سایر بخش ها قابل قیاس نیست! چه، خرابی های این بخش قابل بازسازی نیست، بلکه بایستی آنها را نوسازی کرد و به همین دلیل فعالان این بخش از حضرتعالی انتظار دارند که متولیان (دولتی و غیر دولتی) آن را، به صورت ویژه در کنف حمایت خودتان قرار دهید. عنایت دارید که کشورهای توسعه یافته نیز امر توسعه را از بخش کشاورزی شروع و به موفقیت های بعدی نایل آمده اند. البته دو اقدام اساسی دولت تدبیر و امید در ابتدای شروع بکار (اعلام به موقع و همراه با افزایش نرخ خرید تضمینی گندم و کاهش سهم بیمه کشاورزان) کشاورزان را بسیار خوشحال کرد و تهیه و تدارک به موقع کودهای پاییزه نیز آنها را از استیصال نجات داد. اقداماتی که با پیگیری های شخص مهندس حجتی و حمایت دولت انجام پذیرفت (نگارنده، زمین سوخته، شرق، 12/6/92)
هشتم: جناب آقای رئیس جمهور!
اینک که با عنایت بزرگان کشور و درخواست جنابعالی واستقبال و حمایت کم نظیر فعالان بخش کشاورزی، آقای مهندس حجتی- به رغم میل باطنی اش – به بخش بازگشته و مع الاسف به دلایل نوشته و نانوشته از همراهی برخی همکاران مجرب، فداکار و وفادارش محروم مانده و اکثر آنهایی هم که اکنون به گردش جمع شده اند؛ به حکم قلب آمده اند نه عقل! استدعا دارم از طریق رایزنی با بزرگان محترم کشور، کاخ کشاورزی را به صاحبان اصلی اش برگردانید و اجازه نفرمایید که روحیه ی وزیر محترم – که به دلیل ماخوذ به حیاء بودن، از برخی پیگیری های ویژه خودداری می ورزد- و همکاران سخت کوشش برای اینگونه امور تضعیف شده و یا مورد سوال و احتمالا سرزنش قرار گیرند.
رجاء واثق دارم که با اعاده این ساختمان (که نماد و نمود بخش کشاورزی است) به بخش کشاورزی، روحیه مسئولین دولتی و مخصوصا تشکل های غیر دولتی بخش(NGO’S) جهت کسب موفقیت های بیشتر، چندین برابر خواهد شد.
منبع: ايانا
کد خبر 26820
نظر شما