عیسی کلانتری - وزیر اسبق کشاورزی
وضعیت بخش کشاورزی کشورمان کاملاً بحرانی است. در واقع بهتر است بگویم بهبودیاش همت و تلاش بسیاری را میطلبد. وقتی میتوانیم نوشدارو باشیم، چرا بعد از مرگ سهراب برسیم؟ در ابتدا بگویم مسوولان بخش کشاورزی در دولت گذشته اقدامی در راستای تامین نهادههای کشاورزی برای فصل زراعی آتی نکردهاند. در صورتی که این موضوع برای پرورش محصولات کشاورزی ضرورت دارد و با تهیه به موقع نهادهها دیگر دلهرهای برای بهرهبرداری از محصولات تولیدی کشاورزان داخلی نخواهیم داشت. این در حالی است که هنوز برای کشت پاییزه نهادهها تهیه نشده است. بنابراین تامین به موقع نهادههای کشاورزی از مهمترین دغدغههای وزیر جدید کشاورزی است.
از طرفی دیگر اگر سرمایهگذاری در زیربناهای ماشینآلات و تجهیزات را افزایش دهیم گام موثری در روند تولید برداشتهایم. این دولت، دولت تدبیر و امید است، توقع میشود در دولت جدید کمکاریهای دولت قبل جبران شود و با نگاه جدیتری به مسائلی که در این بخش وجود دارد، نگریسته شود. به طور مثال در دولت گذشته اهمیتی به واکسن طیور یا تامین سموم مناسب ندادند و هیچ اقدامی در این راستا صورت نگرفت. برای حل این بیتوجهی باید آقای حجتی دست به کار شود و معضلات خوراک طیور و بهداشت دام و گیاهان را سامان دهد.
در بخش واردات خوراک طیور وضعیت مطلوبی نداریم. ایجاد بستر مناسب برای مرغداران باعث رونق و پرورشی باکیفیت میشود. موضوع مهم دیگری که میخواهم بگویم موضوع تامین اعتبار برای کشاورزان است. تهیه طرح 10ساله توسعه آبیاری تحت فشار و تعیین مجری همراه با تامین اعتبار و تسهیلات لازم برای این امر هم موجب شد که در سال 83 کشور به رکورد انجام آبیاری تحت فشار در سطح 76 هزار هکتار دست یابد، در حالی که در همین سال 65 هزار هکتار نیز در حال اجرا بود. در حال حاضر وزارت کشاورزی به شدت با فقدان نظرات کارشناسی روبهرو شده است.
بسیاری از اهل دانش در این زمینه را که باتجربه و زبده بودند طی هشت سال گذشته بیرون کرده و این به خودی خود یک بحران جدی در بخش کشاورزی است. تولید محصولات کشاورزی بر اساس برنامه صورت نگرفت و کسی هم اعتراض نکرد. تا آنجایی که 55 درصد نیاز غذایی کشور وارد میشود ولی باز کسی سوال نمیکند. تا وقتی میتوانیم در داخل کشورمان تولید کنیم، چرا باید دست به واردات بزنیم؟ بنابراین نحوه واردات باید دور از افراط باشد. جالب است بدانید اصلیترین و وحشتناکترین بحرانی که بخش کشاورزی ایران را تهدید میکند از دست دادن منابع آب است.
متاسفانه در دو دولت گذشته در زمینه خودکفایی شاهد بودیم که با شعارهای بیاساسی که منطقی نبود و عملاً قابل اجرا نبود در زمینه کالاهای کشاورزی حجم انبوهی از منابع آبی کشور را از دست دادیم و در حال حاضر قابل جبران نیست. دولتی که سخن از خودکفایی در بخش کشاورزی میزد بهرغم تراز منفی 11 میلیارد متر مکعب آبهای زیرزمینی در سال تنها برای 33 میلیون نفر غذا تولید کرده و برای 42 میلیون نفر واردات انجام داده است. این وضعیت قابل قبولی نیست. به هر حال این اتفاق در دولت نهم و دهم رخ داده است. هوشیاری و ذکاوت دولت آقای روحانی شرط برد در این وزارتخانه است. بهتر است هرچه زودتر مانع بروز وضعیت بحرانیتر شوند و غفلت نکنند. بیشترین هدررفت آب بخش کشاورزی در انتقال آب و مصرف در مزارع اتفاق افتاده است به طوری که ۳۵ درصد پرت در انتقال و ۳۵ تا ۴۰ درصد آن در زمان مصرف هدر داده میشود. در نتیجه بهبود بهرهوری آب در بخش کشاورزی به ضمانت افزایش بهرهوری و توسعه راهبردی میانجامد.
باید دانست قیمت تمامشده بالای محصولات کشاورزی و تورم سالانه منجر به عدم جذب سرمایهگذاریهای کافی در بخش کشاورزی شده و بهرهبرداری این بخش از منابع موجود را به شدت کاهش داده است. همچنین ضعف در توان مالی کشاورزان باعث شده است که قابلیت بهرهبرداری از تسهیلاتی مانند نهاده دامی دولتی (به دلیل فروش نقدی) نداشته باشند و مجبور به تهیه آن از بازار آزاد و به صورت غیرنقدی با نرخی بالاتر میشوند. در واقع به جای کاربرد سیاستهای پایدار، سیاستهای غلط پیش گرفته میشود و در این صورت نمیتوان انتظار بیش از این از بخش کشاورزی و کشاورزان داشت. خودکفایی بدون سرمایهگذاری امکانپذیر نیست. کمبود سرمایه، نبود مکانیزاسیون و استهلاک زیربناها در بخش کشاورزی و استفاده بیرویه از نیروی کار در این بخش، هزینه تمامشده تولید را افزایش داده است. در شرایطی که در کشورمان تنها 8.5 میلیون هکتار زمین کشاورزی آبی وجود دارد 4.5 میلیون از آن بهرهبرداری شده و 6 تا 7 میلیون کارگر در این زمینه به فعالیت مشغول هستند.
یعنی در هر هکتار زمین زراعی چندین برابر نیروی مورد نیاز به کار اشتغال دارند. در واقع این بیکاری پنهان، افزایش هزینه و قیمت تمامشده تولید را به دنبال داشته است. باید دولت پتانسیلهای موجود در کشور را در نظر داشته باشد و به رشد آنها دامن بزند. برخی ضررها کلاناند و قادر نیستیم آنها را جبران کنیم. از سویی دیگر، در حال حاضر نظارتی بر کارهای تولید و کاربرد تکنولوژیهای نوین در بخش کشاورزی نیست و کاری در این رابطه انجام نمیشود، تحقیقات هدفمندی در این بخش نداریم و سیاستگذاری منسجمی در بخش کشاورزی وجود ندارد. موجودیت این موارد لازمه سرمایهگذاری بیشتر است. به نظر من باید بهرهوری تولید را افزایش داد، قیمتهای تمامشده را کاهش داد و سود کشاورزی را از طریق افزایش تولید و کاهش هزینه تامین کرد. در واقع این نیاز سرمایهگذاری باید تامین شود. کشاورزی ما قابلیت حضور در صحنههای بینالمللی را دارد، چرا تلاش نکنیم؟ سرمایهگذاری با کشورهای خارجی میتواند وضعیت بحرانی بخش کشاورزی را نجات دهد. البته شاید اینها مهمترین اولویتها در دستور کار دولت جدید باشد ولی رسیدگی به وضعیت زندگی کشاورزان از همه مهمتر است چرا که هسته اصلی این بخش و درآمدزاییاش منابع انسانی آن، کشاورزان است. رفع این همه معضل کار آسانی نیست. امیدواریم دولت جدید گامهای محکمی در رفع بحران بردارد.
کد خبر 25029
نظر شما