دكتر سيد محمد سعيد نوري نائيني - مشاور ارشد سازمان خواربار و كشاورزي سازمان ملل (فائو)
پروفسور آمارتيا سن، زاده و پرورش يافته در هندوستان، استاد اقتصاد و فلسفه در دانشگاههاي هاروارد (آمريكا) و كمبريج (انگلستان) و برنده جايزه نوبل اقتصاد، در روزهاي 24 و 25 خرداد ماه جاري (1392) مهمان ويژه سازمان خواربار و كشاورزي ملل متحد(فائو) بود تا مهمترين سخنراني دو سال آينده اين سازمان را در كنفرانس وزراي كشورهاي عضو ارائه كند. به دليل ارادت ديرين من به ايشان و لطف ايشان به من، اين فرصت را يافتم كه بعد از ايراد سخنراني مدتي كوتاه با ايشان به گفت و شنودي دوستانه مفتخر شوم.
اين ديدار در حالي انجام شد كه مردم ايران آراي خود را براي انتخاب هفتمين رئيسجمهور به صندوقهاي رأي ميريختند. قبل از اينكه من سؤالي بكنم، ايشان از وضع ايران و چگونگي برگزاري انتخابات پرسيدند. آنچه براي من مهم و جالب بود، ميزان آگاهي و اطلاعات نسبتاً دقيق ايشان نه تنها در مورد ايران كه در مورد شخصيتهاي برجسته سياسي و علمي ايران بود. از تركيب شوراي نگهبان و دلايل رد صلاحيت آيتاللههاشمي رفسنجاني سؤال كردند و از سوابق سياسي و اجرايي داوطلبان رياست جمهوري.
بالاخره فرصتي يافتم و سؤال كردم كه گرچه هنوز تكليف انتخابات و برنده آن معلوم نيست، ولي شما به عنوان يك فيلسوف و اقتصاددان جهاني و علاقهمند به سرنوشت كشورهاي آسيايي و از جمله ايران، چه پيام خاصي براي رئيسجمهوري آينده ايران داريد، پاسخ اين بود كه اولاً شما با اصول و مباني نظرات من درباره توسعه و ارتباط آن با آزادي و دموكراسي آشنا هستيد، ثانياً من اطلاعات دقيقي كه بتواند مبناي يك پيام باشد را در مورد ايران در اختيار ندارم ولي در يك فراز ميتوانم بگويم كه «The world is watching».
اين كلام كوتاه را ميتوان به چند طريق ترجمه و تفسير كرد. در بين گزينههاي ممكن من «دنيا به تماشا نشسته است» يا «دنيا نگران است» را ترجمههاي مناسبي ميدانم. به هر نحو ديگري هم كه اين جمله كوتاه را ترجمه كنيم يك واقعيت برجسته در آن وجود دارد و آن اينكه «ايران براي جهان اهميتي خاص دارد.» دنيا آنقدر گرفتار مشكلات و آنقدر به فكر پيشرفت خويش است كه بيهوده نگران كسي يا جايي نميشود و بيهوده وقت خويش را صرف سرنوشت هيچ كشوري نميكند. اگر در موردي منتظر و نگران است به آن دليل است كه آن موضوع ارتباطي تنگاتنگ با سرنوشت و آينده جهان دارد و البته در مورد ايران اين موضوعي جديد نيست. همه ايرانيان طي سالهاي متوالي اين اهميت را به خوبي شاهد بودهايم ولي متأسفانه در مواردي بسيار فقط بار منفي اين اهميت را بردوش خويش حمل كردهايم. دنيا شاهد است، دنيا نگران است، دنيا منتظر است، دنيا به تماشا نشسته است، زيرا عملكرد ما برسرنوشت جهان تأثير ميگذارد و دنيا ميخواهد بداند كه چگونه منافع ملي خويش را در ارتباط با رفتار ما تنظيم كند.
به عبارت ديگر هيچ تصميمي و سياستي در ايران تنها يك امر داخلي نيست. ايران بر ديگران تأثير ميگذارد و از دنيا تأثير ميپذيرد. همه اقدامات ما در متن و چارچوبي از تأثيرات و بازخوردهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي تفسير ميشود و معنا مييابد. در تلاش براي پيگيري اين پيام پروفسور سن ميتوانيم به كتابهايش كه ارمغان آورنده جايزه نوبل براي وي هستند مراجعه كنيم. در اين جستجو در كتاب مشهور وي «توسعه يعني آزادي» به اين نتيجهگيري ميرسيم كه اگر به دنبال توسعه هستيم بايد آن را از طريق از ميان برداشتن ناآزاديها دنبال كنيم. در نگاه تيزبين او آزاديها فقط محدود به آزادي گفتار و بيان و ساير آزاديهاي برآمده از ميثاق حقوق بشر سازمان ملل متحد نيست. در ديدگاه او، بيسوادي، گرسنگي، فقر و بيبهداشتي هم ناآزاديهاي مهم و عمدهاي هستند كه بايد از بين بروند تا راه توسعه هموار شود.
بدون ترديد رهنمود ديگر او، توجه به چند وجهي بودن توسعه است. توسعه در طبيعت خويش ابعاد گوناگون و گسترده دارد و هرگونه تلاش براي ناديده گرفتن و يا كم بها دادن براي هر يك از ابعاد آن تمامي فرايند توسعه را دچار فتور و افت و نهايتاً ايست خواهد كرد. وجه بسيار مهم اين رويكرد كه ما را در گذشته دچار زيانهاي ملي فراوان كرده است بحث اولويت توسعه سياسي و توسعه اقتصادي است. به باور پروفسور سن حتي فكركردن به جدايي اين دو مسأله، انحراف از راه راست است. اگر توسعه را به پرواز تشبيه كنيم، آنگاه توسعه سياسي و توسعه اقتصادي دو بال اين پرواز خواهند بود. با يك بال هيچ پروازي مقدور نيست، هر پرواز پايدار و هدفمند دو بال قوي لازم دارد كه البته با مغزي متفكر هدايت شود.
خوشبختانه ايران در سال جاري از اينها هم فراتر رفته است و انتظار توأمان حماسه سياسي و حماسه اقتصادي را دارد. اين رهنمودي مبارك است كه بايد پيش نيازهايش را با اعتقاد و ايمان به چند وجهي بودن توسعه و همزماني آنها فراهم كرد گرچه فرصت اين مقال تنگ است ولي يك نكته حياتي ديگر هم دراين ارتباط وجود دارد كه اشاره به آن بسيار ضروري است و آن عدالت قبل از توسعه يا عدالت بعد از توسعه است.
گروهي را عقيده بر اين است كه بگذاريد دستاوردي حاصل شود و بعد آن را به عدالت توزيع كنيد. اين فلسفهاي است كه قبل از انقلاب در برنامههاي توسعه و بعد از انقلاب هم در تلاشهاي پس از جنگ عراق تجربه شد و به شكست انجاميد. ما نيازي به اين تجربههاي پرهزينه و كمرشكن نداشتيم، آمارتياسن اين نگرش را بنا كردن خانه بر مسير سيلاب ميداند. او اصولاً چنين دستاوردي را عليرغم جذابيت ظاهرياش غيرممكن ميداند. توسعهاي كه بر پايه افزايش شديد اختلافات درآمدي شكل ميگيرد، عامل فروپاشي را در ژنهاي خويش حمل ميكند، همانند ژنهاي سرطاني در ارگانيسمهاي حساس به آن. توسعه بايد موزون و تا حد زيادي هدايت شده در جهت جلوگيري از ايجاد شكافهاي عميق درآمدهاي طبقاتي باشد. اگر تجربههاي خودمان كافي نيست به نمونههاي بارز كنوني و روشن كردن آن در اطراف خويش بنگريم.
برزيل و تركيه دو نمونه موفق در توسعه اقتصادي هستند، نمونههايي كه نفي آنها غيرممكن است و در نوشتههاي سياسي و اقتصادي بسياري در درون كشور به عنوان سرمشقهاي آينده توصيه شده است. ولي در همين چند روز گذشته ژنهاي مخرب دروني، به آني فعال شدند و نارضايتي عميق اجتماعي حاصل را به نمايش گذاشتند و بدون ترديد تجديد نظرهاي اساسي در استراتژي و سياستهاي توسعه اين كشورها درپي خواهند داشت. چين مثال كلاسيك ديگري در موفقيت توسعه اقتصادي با دستكم گرفتن توسعه سياسي ـ اجتماعي و برقراري عدالت است ولي آيا اين نمونهاي پايدار است؟ آيا نمونهاي مطلوب است؟ به نظر نگارنده نه مطلوب است و نه پايدار، اگر تغييرات جدي در رويكردها و عملكردها صورت نگيرد، فقط مدتي صبر لازم است تا اژدها دمي تكان دهد.
روز بعد، روز 25 خرداد، دوباره پروفسور سن، براي كاركنان سازمان خواربار و كشاورزي ملل متحد سخن ميگفت و در همان تريبون عام، پايان خوش انتخابات ايران را به اينجانب تبريك گفت، من هم به نوبه و به وظيفه خويش، ضمن تجديد مراتب ارادت و سپاس به استاد ارجمند جناب آقاي دكتر عارف، تبريك اين موفقيت را به جناب آقاي روحاني منتقل ميكنم و با آرزوهاي خوش ميليونها هموطنم همراه ميشوم.
کد خبر 23979
نظر شما