بهروز صادقی
اقتصاد جهان متأثر از دورههای پر فراز و نشیب بوده و در هر دور قدرتهای اقتصادی تجربه تلخ و شیرینی از نوع نگاه به بخشخصوصی را درکارنامه خود داشتند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که تنها راه برون رفت از موانع و ایجاد رشد اقتصادی و عدالت اجتماعی با قدرتمند شدن این بخش میسر میشود و این مهم در زمان فروپاشی اقتصاد سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی بیشتر جلوه داشته و خودنمائی کرده و برهمین اساس دولتها دریافتند که نباید کارگزاران اقتصادی باشند، اما وظایف مهمتری همچون بسترسازی و نظارت در شرح وظایف دولتها جلوه میکند.
دولتها به سیاستگذاری پرداخته و از ارزش آفرینی اقتصادی توسط بخشخصوصی سهم خود را از تولید وثروت دریافت کردند و با این سهمگیری، هزینه های جاری خودرا پرداخت میکنند هر چند که در شرایط خاص و بحرانها به مدد بخشخصوصی آمده و خود را حامی اصلی اقتصاد معرفی میکنند.
در 80 سال گذشته که اقتصاد ایران در دستان پر قدرت دولتها بوده، ما نتوانستیم شاهد نقشآفرینی بخشخصوصی باشیم و در کمتر نگاه تخصصی به دست آوردهای دولتهای گذشته فارغ از دیدگاههای سیاسی درمییابیم که ثروت و قدرت حاصل از درآمد نفتی، مانع بزرگ ایجاد اعتماد دولتها به بخشخصوصی است و در کوتاه جملهای باید گفت که دولتی که نفت دارد، جدا از اینکه نفت ثروت عموم جامعه است، خود را فارغ از نیاز به بخشخصوصی مییابد و هرگز به روزهایی که شاید نتواند این ثروت ملی را به نقدینگی تبدیل کرده و هزینههای جاری را پرداخت کند، نمیاندیشد و بر کوس قدرت و دارائی ملی میکوبد و این را بارها تجربه کردهایم و امروز شاهد بخشخصوصی ناتوان، وابسته به رانت و کمتحرک هستیم، اما به راستی چگونه میتوان حاشیهها را از امور اقتصاد جدا کرده و اقتصاد را به مردم که مجری اصلی آن هستند، واگذاریم.
شاید امروز که دوره تلخی را پشت سر گذاشتهایم و تجربه فساد، تورم، رشد اقتصادی منفی که همه دستاورد اقتصاد دولتی است را در کارنامه داریم، برای یک بار و (همیشه)، دولتی قدرتمند اما ناظر بر عملکرد اقتصادی را طراحی و بخشخصوصی واقعی را به متن اقتصاد برگردانیم، هرچند کاریست دشوار و زمان بر اما امکان پذیر.
کد خبر 27405
نظر شما