۰ نفر
۲۴ دی ۱۳۹۸ - ۲۱:۰۳
بهمن دانایی - دبیر انجمن صنفی صنایع قند و شکر ایران

صنعت قند و شکر ایران یک صنعت اصیل و قدیمی است که یک پای آن در هزاران مزرعه کوچک و بزرگ در پهنه سرزمین و یک پای ديگر آن در ده ها کارخانه در استان های گوناگون دارد. این صنعت قدیمی که حالا عمرش از 120سال نیز فراتر رفته و سابقه ای درخشان در توسعه و عمران شهرهای ایران دارد خانواده ای بزرگ دارد که در جای جای ایران پراکنده اند و نان و روزیشان از چرخه فعالیت این صنعت به دست می آید. شاید صنعت قند و شکر ایران در مقام مقایسه با صنعت پتروشیمی یا صنعت فولاد ارزش افزوده سرانه کمتری داشته و صادرات نداشته باشد اما همین صنعت نیز از تحولات سیاستگذاری کلان اقتصادی و نیز تحولات سیاست خارجی و نیز گرایش سیاسی مدیران دولت و برخی عناصر و مقوله های دیگر تأثیر می پذیرد. صنعت قند و شکر ایران در قاب زمستان 1398 همانند سایر فعالیت های اقتصادی و صنعتی نگران لایحه بودجه ای است که از طرف سازمان برنامه و بودجه به مجلس ارایه شده است.
در اين دنيايي كه اندازه و ژرفاي نابرابري هاي برخورداري از درآمد و ثروت در آن روندي فزاينده را سپري مي كند و هر جامعه اي مي خواهد نسبت به گذشته خود و نسبت به ساير جامعه ها سهم بيشتري از ثروت و درآمد جهاني را داشته كارها براي همه آدميان در هر سرزميني با هر گرايش سياسي و با هر آداب و رفتاري سخت شده است. آنچه وجود دارد و مي توان ديد اين است كه جامعه هاي كم شماري از كشور- ملتها توانايي دارند و توانايي يافته اند به هر دليل تاريخي، سياسي و فرهنگي درآمدهاي سرانه بالايي داشته باشند و چشم انداز روشن و اميدواركننده اي براي خويش تصوير كنند و شهروندان آن كشورها شادي و خوشي بيشتري به دست آورده و دست كم از رنج ناداري و تهيدست بودن و زندگي برپايه برآوردن نيازهاي نخستين دور شده اند. كشورهايي مثل سوييس، دانمارك، فنلاند، نروژ در اروپا و سنگاپور و هنك كنگ در آسيا و كشورهاي قديمي تر ثروتمند مثل آلمان و فرانسه و انگلستان و آمريكا از اين دسته كشورها هستند. زندگي كنندگان ايراني در اين سرزمين تاريخي و ثروتمند به لحاظ تاريخي حق خود مي دانند در جايگاه كشورهاي با رفاه بالا و درد و رنج كمتر بايستند اما بايد با تلخي و اندوه نوشت ايرانيان در اين روزهاي دشوار دوره تاريخي خود چنين جايگاهي ندارند. شوربختانه و با ناراحتي و درد بايد بر زبان آورد كه ايرانيان حتي در آسيا نيز از برخي كشورهايي مثل ژاپن و كره جنوبي به لحاظ توليد سرانه عقب افتاده اند و در شرايط سختي به سر مي برند. چرا چنين شده است؟ چرا در روزگاري ايستاده ايم كه نهاد سازمان برنامه و بودجه ايران بودجه اي سراپا خيالي از نظر درآمدي براي سال 1399 مي نويسد؟ 
صورت مسأله اقتصاد ايران اكنون در پايان پاييز سال 1398 روشن و معلوم و مجهول آن براي اكثريت نخبگان آشكار شده است. درصورتي كه نخواهيم وارد جزئيات شويم و شاخص هاي كلان را در كانون توجه قرار دهيم خواهيم ديد شرايط خوبي نداريم. نرخ تورم ايران يكي از بالاترين نرخ هاي تورم درميان كشورهاي جهان است. درحالي كه راه مهار تورم شناخته شده و 150 كشور جهان اكنون تورم زير 5 درصد را تجربه مي كنند اين پديده آدمكش در ايران دوباره اوج گرفته و به مرزهاي 40 درصد رسيده است. در شرايطي كه بنابر قانون نوشته شده و تأئيد و تصريح شده بر آن نرخ رشد اقتصادي ايران بايد سالانه 8 درصدي مي شد دوباره منفي شده و بر شمار تهي دستان افزوده مي شود. اگر بخواهيم ايرانيان را از دام تهيدستي و بدبختي رها سازيم بايد رشدهاي بالا را تجربه كنيم چرا اين ميزان رشد نياز بنيادين ايران است؟ چون اگر اين رشد به دست نيايد نمي توان ميليون ها نفر ايراني جوياي كار را كه به سن كار رسيده اند شاغل كرد و از تهديد بيكاري دور كرد. محاسبه ها نشان مي دهد براي پديدار كردن 600 هزار شغل تازه نياز به رشد 6 درصدي توليد ناخالص داخلي داريم كه براي به دست آوردن اين ميزان رشد با قيمت هاي امروز بايد هزار هزار ميليارد تومان سرمايه تأمين كنيم كه هنوز كافي نيست و بايد ميلياردها دلار نيز از منابع خارجي تأمين شود. پس مسأله روشن است اما راه حل چيست؟ آيا مي توان از منابع داخلي اين هزار هزار ميليارد تومان را تأمين كرد؟ تجربه 3 دهه سپري شده نشان مي دهد اين ميزان سرمايه در داخل موجود نيست يا شايد در مراكزي باشد كه كسي از آن خبر ندارد. از طرف ديگر در همه سال هاي اخير ايران توانسته است در بهترين حالت فقط3 ميليارد دلار سرمايه خارجي جذب كند. حالا كه اعداد و ارقام را داريم و معلوم و مجهول مسأله برايمان آشكار شده است بايد دنبال راه حل باشيم. يك راه حل اين است كه حاكميت و ايرانيان به اين نتيجه برسند براي يك دوره نامشخص سطح انتظارات و توقعات همه پايين آيد و عادت كنيم كه كمتر غذا بخوريم، كمتر لباس بپوشيم، آب و برق و بنزين و گاز و اتومبيل كمتري مصرف كنيم، سطح رفاه كشور را با سطح امكانات موجود به سمت پايين بكشانيم. اگر جامعه اين را بخواهد شايد بتوان چنين كرد. يك راه ديگر اين است كه از همه امكانات ملي و ميهني با كارآمدترين و بهره ورترين حالت استفاده كنيم. ايران منابع طبيعي قابل توجهي دارد، جوانان درس خوانده و آموزش ديده كافي دارد، محل جغرافيايي خوبي براي تجارت و ترانزيت است، پيشينه تاريخي خوبي دارد و رفت وآمد ده ها هيأت سرمايه گذاري از كشورهاي ديگر پس از برجام به ايران اين مزيتها را اثبات مي كند و بايد از همه اينها استفاده شود. اين كار شجاعت و نيروي سترگي مي خواهد. براي رسيدن به راه حل دوم بايد اجماع و تفاهم ملي پديدار شود تا سطح منازعات سياسي بالا نرود و از تخريب و هدر دادن نيروها اجتناب شود. اين راه حل البته تنها از طريق برقراري ارتباط و گره خوردن با امكانات جهاني ثمر مي دهد، صورت مسأله روشن است و راه حل نيز وجود دارد، آنچه مي ماند پذيرفتن اين واقعيت هاي سرسخت است.

کد خبر 2bfac3ab28294ed5890980b997e5f3c8

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 6 =