در یازدهم مرداد سال 72 وقتی فردی در دولت پایه‌ریز تصویب طرحی مبنی بر نقدی شدن یارانه نان می‌شد و به دلیل مسایل سیاسی این طرح به تصویب نرسید، کمتر کسی به ذهن‌اش خطور می‌کرد که روزی این طرح در کشور اجرایی شود.
او از منتقدان طرح نان صنعتی بود و معتقد است اجرای این الگو در کشور ما آنگونه که مدنظر طراحان آن بوده ممکن نیست.
مهندس اکبر شریفی، مشاور مدیرعامل شرکت مادرتخصصی بازرگانی دولتی از استخوان خرد کرده‌های بخش آرد و نان کشور به شمار می‌رود که همواره صحبت‌های کارشناسی از زبان او جاری شده که اغلب آنها جامه عمل می‌پوشد. صریح‌الهجه بودن و صداقت از خصوصیات ذاتی‌اش به شمار می‌رود.
آنچه در پی می‌آید ماحصل گفت‌وگو با این مدیر باتجربه است که در آن به بررسی آخرین وضعیت خرید گندم، طرح نان صنعتی و مسایل تولید نان پرداخته‌ایم.
 
در سال 87 در میزگرد مجله «نان و شیرینی» در خدمت شما بودیم، در آن زمان یکی از منتقدان طرح اجرای نان صنعتی بودید، در عمل هم مسوولان وزارت صنعت، معدن و تجارت هم امروز اعلام می‌کنند که این طرح موفق نبوده، در آن زمان ادله شما برای این پیش‌بینی چه بود و چرا نظریه شما را به کار نبردند؟
در سال‌های 1375 و 1376 و 1377 از کسانی بودم که در تغییر ساختار پخت، نظریه‌هایی داشتم و حتی بیشترین کار را در آن مقطع راجع به تغییر شیوه پخت انجام دادم که مورد پسند خیلی‌ها واقع شد.
با توجه به تجربه‌ای که قبل از انقلاب از کارخانجات نان ماشینی دولتی داشتم و تجربه بعد از انقلاب که منجر به تعطیلی واحدهای نان ماشینی دولتی شد و طی بازدید از شیوه‌های مختلف پخت در کشورهای دیگر به این نتیجه رسیدم که تعداد کشورهایی که عمده نان آنها صنعتی باشد کم است و با همین سابقه و شیوه‌هایی که می‌دیدم پیش‌بینی می‌کردم که آرمان‌های نان صنعتی در کشور ما تحقق پیدا نخواهد کرد.
همچنین دریافتم که تغییر فرهنگ ذائقه مردم هم در این طرح بسیار سخت است و تا این تغییر ذائقه و فرهنگ ایجاد نشود و به یکباره بخواهیم تغییرات صنعتی بزرگ ایجاد کنیم، به طور قطع مشکل پیدا خواهیم کرد.
درگذشته هم تولید به روش صنعتی داشته‌ایم و بنده در زمینه تولید هیچ مشکلی در کشور نمی‌بینم، ولی بعد از مرحله تولید یعنی مراحل فروش و مصرف مشکل وجود دارد و در مرحله تغییر فرهنگ و درست به همین دلایل مخالف طرح بودم در غیر این صورت با تغییر شیوه پخت به تنهایی مخالفتی نداشتم.
باید بپذیریم صنعتی شدن با تغییر شیوه پخت تفاوت دارد.
صنعتی شدن به معنای واحدهای تمام اتوماتیک بدون دخالت دست است و در حالی که هنوز نیروهای ارزان قیمت در دسترس وجود دارند مقوله صنعتی شدن با این امر تضاد دارد.
مساله آرد و نان با وجود سادگی در عمل خیلی پیچیده است هم مسایل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی باید در نظر گرفته شود و هم تولیدکننده و مصرف‌کننده باید دیده شوند.
 
یکی از مباحثی که مطرح می‌شود این است که یکسری سرمایه‌گذاری‌هایی در کشور صورت گرفته و ماشین‌آلاتی وارد کشور شده و واحدهایی ایجاد شدند که در برخی از موارد کارشناسی نشده‌اند، اما برای اینکه بتوانیم فرهنگ مصرف نان صنعتی را افزایش داده و این واحدهای تولیدی نان صنعتی را احیا کنیم چه باید کرد؟
اگر سرمایه‌هایی که به این طرح اختصاص داده شده درست هدایت شود، بدون شک به ثمر خواهد رسید زمان طرح واحدهای نان صنعتی هنوز هدفمندی یارانه‌ها اجرا نشده بود، رشد مصرف قابل پیش‌بینی بود.
از جهت تامین مواد اولیه برای واحدهای تولیدی مشکلی نبود، مشکلات یا حول و حوش مصرف بود یا شیوه پخت. بعد از هدفمندی دو اتفاق افتاد، رشد مصرف نداریم و بر فرض تصمیم گرفته شود از سهم پخت نانوایان سنتی برداشته شود و به واحدهای صنعتی اضافه گردد در عمل غیرممکن است چرا که مقاومت نانوایان سنتی را دربرخواهد داشت و به این راحتی عقب‌نشینی نخواهند کرد.
من حتی نانوایی‌هایی را دیده‌ام که به تنهایی و با آرد کم پخت می‌کنند، اما حاضر به تعطیلی نانوایی خود نیستند، پس واحدهای نان سنتی به این راحتی عقب‌نشینی نمی‌کنند.
جایگاه تولیدو مصرف واحدهای نان‌های صنعتی با چالش مواجه است که رفع این چالش‌ها نیاز به کارشناسی دارد.
از دید من نوع فرهنگ‌سازی ما مشکل دارد، برخی‌ها جایگاه توزیع و مصرف را نمی‌دانند. صرفا سرمایه‌گذاری کرده‌اند و می‌خواهند به یکباره وارد بازار شوند و بازار آنها را نمی‌پذیرد. واحدهایی با ظرفیت محدود هستند که تا 200 تن توزیع می‌کنند، اما واحدهایی هم که با ظرفیت بالا شروع به کار کردند قادر به توزیع نیستند. پس شبکه توزیع و شناخت مردم بسیار مهم است.
بنابراین فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی نخستین کاری است که باید در این مقوله صورت بگیرد. دوم اینکه واحدهای تولیدکننده باید به دنبال تبلیغ و برندسازی باشند.
در کشور ما این برندها محدودند و تولیدکننده‌هایی که برند نباشند شانس حضور و توزیع نخواهند داشت. نان صنعتی برخلاف ادعاها ارزان‌تر از نان سنتی نیست بنابراین با وجود ماشین‌آلات گران و بسته‌بندی و ... نان صنعتی نمی‌تواند در کوتاه‌مدت با نان سنتی رقابت کند.
مگر کسانی‌که از خواص تغذیه‌ای و بهداشتی نان‌های صنعتی آگاه باشند و مصرف را به این سمت سوق دهند. در غیر این صورت این چالش وجود خواهد داشت.
در ارتباط با مصرف نان نمی‌توان به مصرف‌کننده، مصرف نان خاصی را تحمیل کرد مگر واحدهای بزرگ‌تر در تولید نان‌های سبوس‌دار و غنی شده فعالانه عمل کنند تا جای خالی سبوس‌های نان‌های سنگک را که این روزها جای خود را به آرد سفید داده است پر کنند و مانند کشورهای اروپایی نان‌های تیره سبوس‌دار را تولید کنند تا بتوان بیشتر از ظرفیت این بخش استفاده کرد.
 
برای اینکه سرانه مصرف نان‌های صنعتی به 10 درصد برسد باید چه اقداماتی انجام داد؟
در حال حاضر عمده تولید و توزیع در کارگاه‌های کوچک است که اگر این بخش مدرنیزه و تقویت شود و اگر مردم بدانند نان‌های بربری که در واحدهای نیمه‌سنتی تولید می‌شود با نان‌های سنتی هیچ تفاوتی ندارد و از نظر خواص تغذیه‌ای و بهداشتی از نان بربری سنتی بهتر است و جوش شیرین هم ندارند در کنار فرهنگ‌سازی مسوولان بهداشتی و صدا و سیما و رسانه‌ها می‌توانند موثر باشند. فرهنگ‌سازی همین واحدهای صنعتی کوچک دست‌کم پنج سال طول می‌کشد تا بتوانند بازار را بگیرند.
بازار سنتی هم بیکار ننشسته و با توجه به گندم مصرفی و بحث واردات، آنها هم به سمت کیفی‌سازی پیش می‌روند. اگر سنتی‌ها بازار را در دست بگیرند، حرکت نان‌های صنعتی به طرف بازار مصرف انبوه کندتر خواهد شد.
 
دو دهه است که صحبت از ضایعات و غیرهدفمند بودن یارانه نان مطرح است و یکسال و چند ماه هم از هدفمندی یارانه‌ها می‌گذرد، اما هنوز تغییر کیفیتی در نان و آرد صورت نگرفته است، علت چیست؟
این تغییرات را به طور عام در واحدهای آزادپز محدود مشاهده کردیم که بالغ بر 60 هزار واحد نانوایی در کشور آزادپزها به یکهزار نانوایی هم نمی‌رسیدند.
اما چون شاخص بودند، کیفیت در آنها نمود داشت، بدون آنکه فراوانی داشته باشد. پس از هدفمندسازی انتظار این بود که همه واحدها آزادپز شوند، اما تعداد نیروی آموزش دیده ماهری که با دستمزد بالاتر کار می‌کرد آنقدر نبود که بتواند در 54 هزار واحد دیگر مستقر شود. درآمدها هم نسبت به آن زمان افت پیدا کرده است.
نکته‌ای که در اینجا حائز اهمیت است این است که افزایش ارتقای کیفیت و افزایش آگاهی مردم به صورت دستوری و ضربتی اتفاق نمی‌افتد.
ارتقای کیفیت زمان می‌برد، تولیدکننده بداند که مصرف‌کننده هر نانی را نمی‌برد، مصرف‌کننده هم بداند که چه نانی می‌خواهد و حتی آسیابان هم بداند که چه آردی مشتری دارد.
پس در این چرخه کشاورز هم متوجه قیمت گندم و کیفیت گندم کشت داده شده خواهد شد و در این هنگام است که هدفمندی به جواب خواهد رسید.
در شش ماهه نخست سال گذشته میزان گندم از 900 هزار تن به یکباره به 600 هزار تن کاهش پیدا کرد، بخشی از آن به دلیل هدفمندی یارانه‌ها بود و بخشی دیگر هم به منظور جلوگیری از گندم مازاد صورت گرفت. بخشی از آمارهای فروش و خرید هم کاذب بود، اما الان واقعی شد. به محض اینکه تفاوت قیمت بین خوراک دام و طیور فاحش شد، قیمت فروش ما دوباره به صورت اولیه بازگشت. در مهر سال 90 گندم 360 تومانی ما را نمی‌بردند، بعد همان را 500 تومان در بورس خریدند و یک قدم به قبل از هدفمندی بازگشتیم.
هدفمندسازی تا شهریور و مهر سال 90 باعث شد فروش ما 30 درصد کاهش پیدا کند و از مهرماه به بعد یعنی نیمه دوم سال دوباره با 30 درصد افزایش به جای اولش بازگشت. انگار نه انگار که هدفمندی صورت گرفته است.
باور عمومی بر این مساله استوار بود که پس از هدفمندی یارانه‌ها در عمل شاهد ارتقای کیفی چشمگیرتری در زمینه تولید نان باشیم، اما در عمل شاهد چنین جهشی نیستیم، علت چیست؟
این درست است، اما اگر تولیدکننده بخواهد می‌تواند تنوع وافزایش تولید داشته باشد.
متاسفانه اکثر تولیدکنندگان ما تنها می‌خواهند از طریق افزایش قیمت جبران هزینه کنند. به دنبال کار بهتر، تولید بهتر و ارتقای بهره‌وری نیستند. می‌خواهند از طریق افزایش قیمت و تحمیل به مصرف‌کننده جبران هزینه‌ها را بکنند که این روش در هیچ نقطه دنیا مرسوم نیست.
 
امسال بر مبنای پیش‌بینی‌های انجام شده با توجه به بارش‌های مناسب و وضعیت مطلوب گندم دیم خودکفایی گندم دوباره محقق خواهد شد، لطفا با توجه به شرایط فعلی استراتژی واردات گندم در سال 91 را تشریح فرمایید؟
به اعتقاد من در هر شرایطی ما باید هم واردکننده گندم باشیم و هم صادرکننده، چرا که تولیدکننده‌های بزرگ گندم نظیر کانادا، استرالیا و اروپا هم واردکننده و هم صادرکننده گندم هستند.
ما باید تابع منطق بازار باشیم و با توجه به قیمت بازار جهانی باید استراتژی خود را تنظیم کنیم.

منبع: اقتصاد سبز
کد خبر 19526

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 12 =