وحید زندی فخر
بارها و بارها این موضوع را با چشم و دل و جان، احساس کردهام که وقتی خبرنگاران بخش کشاورزی از رسانههای مختلف، دور یک میز جمع میشوند، عده معدودی باد به غبغب میاندازند که ما از فلان رسانه معتبریم و در پرسیدن سوال از مسوول مورد نظر، محق؛ حتی اگر در دقیقههای پایانی نشست خبری، نفس نفسزنان خود را به جمع خبرنگاران اضافه کرده باشند!
این، قانون بیقانون رسانهگردانی وزارتخانهای است که اتفاقا خود را در امر اطلاعرسانی پیشتاز و مساواتطلب معرفی میکند ولی همیشه گوشه چشمی به رسانههای تصویری، صوتی و در رتبه بعد هم خبرگزاریهای عزیزتر از جان دارد. چند دقیقه پایانی هم سهم روزنامهها و مجلاتی میشود که از اهمیت کمتری برخوردارند؛ البته بهزعم بزرگان روابط عمومی. به عبارتی رسانههای مکتوب، به ویژه ماهنامهها در ردههای پایانی قرار میگیرند.
اما در این میان، ناگهان مجلهای که شهرت فراوانی در امر بیزینس، بازاریابی و به طور کلی رپورتاژ آگهی دارد، میشود سوگلی وزارتخانه! به طوری که حتی معاونان وزیر را که چندان رابطه خوبی با رسانه ها ندارند متقاعد میکند عنوان سردبیری افتخاری را از وی قبول کنند؛ مقولهای که لطف آن تا به حال نصیب هیچ رسانهای از مکتوب و غیرمکتوب نشده است. البته نگارنده پیش از این در یادداشتی، معایب و مضرات این به اصطلاح نوآوری! را در یادداشتی جداگانه تشریح کرده و نسبت به سلب اعتماد جامعه کشاورزی از مسوولان عالیرتبه وزارتخانه هشدار داده است. بنابراین ذکر دوباره این موارد، به نوعی اطاله کلام محسوب میشود. اما نکته اینجاست که چرا در حالی که روابط عمومی، شعار برابری و یکسانی تمامی رسانهها را سر میدهد، آنچنان امتیاز بزرگی به یک ماهنامه میبخشد تا بتواند پروژه تبلیغاتی خود را به شیوهای نوین تکمیل و سود سرشاری را از این موهبت، به حساب مجله سرازیر کند؟
این حمایتها از جایی شبههبرانگیز میشود که بعد از انتشار یادداشت اول، موجی از مخالفتها و اولتیماتومها از طرف دولتیها سرازیر میشود و نهیب معدوم کردن متن مورد نظر را سر میدهد. سوال اینجاست که طرفداری از این نشریه خاص، به چه قیمتی ادامهدار میشود و آیا منافعی در این میان وجود دارد که ما از آن بیخبریم؟
گذشته از اینها رییس روابط عمومی وزارت جهادکشاورزی، اعتقاد دارد که مقوله کشاورزی، فراتر از یک وزارتخانه است. اگر چنین دیدگاهی بر فضای دولتی حاکم است، چرا منافع یک مجله را بر اعتبار و پرستیژ شغلی معاونان وزیر، ترجیح داده و اجازه میدهد که شأن و مقام رفیع خدمترسانی، با این امتیازدهی خدشهدار شود؟
علاوه بر آن، مسوولان روابط عمومی، همیشه در دیدار خود با خبرنگاران بخش، انتقادپذیری را شرط ادامه روند اطلاعرسانی قلمداد کرده و آن را تاج سر اخبار مربوطه میدانند. البته زمان عمل به این شعار، فرا رسیده بود، یعنی هنگامی که انتقادی کوچک از همین سیاست اشتباه صورت گرفت، اما پتانسیل پذیرش آن از طرف دولتیها وجود نداشت. آنها در این میدان باختند و نتوانستند از امتحان «نقادی» سربلند بیرون بیایند. مقصر این اتفاق، کسی نیست جز خود رسانهها. همانهایی که غیر از بهبه و چهچه گفتن، چیزی در چنته ندارند و حتی یکی از پستهای کلیدی ماهنامهشان را به مقامات دولتی واگذار میکنند تا از این طریق بقای نشریه تضمین شود. با این اوصاف آیا وضعیت اطلاع رسانی کشاورزی کشور بهبود خواهد یافت؟
نظر شما