سهیلا یادگاری_ کشاورزی و تولید در سال‌های اخیر از مهمترین موضوع‌های اقتصادی کشور بوده است. از یک طرف آمارهایی که ارائه می‌شد از افزایش تولیدات حکایت می‌کرد اما از سوی دیگر افزایش واردات این آمارها را نقض می‌کرد. بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم و رونمایی از آمارهای واقعی تولید، میزان آسیب به کشاورزی در هشت سال گذشته نمایان شد و دولت اعلام کرد برای ساماندهی بخش کشاورزی کار سختی را پیش رو دارد. عیسی کلانتری وزیر اسبق کشاورزی که  در آخرین روزهای اردیبهشت‌ماه میهمان روزنامه ایران بود  معتقد است در بدترین شرایط دولت یازدهم کار خود را شروع کرد و وضعیت کنونی ذخایر کشور و اقداماتی که در بخش تولید و کشاورزی انجام شده حتی با یک سال قبل قابل مقایسه نیست. در ادامه گفت‌و‌گوی ایران با رئیس خانه کشاورز در مورد اوضاع کشاورزی و پیش‌بینی آینده این بخش را می‌خوانید:

  دولت یازدهم آمار تکان دهنده‌ای از کارنامه کشاورزی دولت سابق در این بخش را اعلام کرده است، اما برخی منتقدان می‌گویند دولت به جای حل مشکلات کشاورزی فقط به کم‌کاری دولت قبل اکتفا می‌کند و مشکلات را متوجه دولت قبل می‌داند. شما این انتقادات را قبول دارید؟
بی‌انصافی است اگر بخواهیم سیستم فعلی را با سیستم یک سال قبل مقایسه کنیم. من در این دولت مسئول نیستم و اظهار‌نظر من به عنوان ناظری که هدفش حمایت از تولید و منابع داخلی است را درنظر بگیرید. باید بررسی کنیم در نیمه مرداد سال گذشته دولت در چه شرایطی کار را تحویل گرفت. اگر شرایط شروع کار دولت را در بخش کشاورزی و وضعیت تولید بررسی کنیم باید به دو نکته اشاره کنم: «دولت در شرایطی شروع به کار کرد که 1- انبارها خالی بود، کود، سم، خوراک دام، قطعه یدکی و ماشین‌آلات نداشتیم. 2- خشکسالی چیزی بود که ادامه داشت، اما دولت قبل فکری برای آن نکرده بود.»
دکتر روحانی قبل از ریاست جمهوری 8 سال در مرکز تحقیقات استراتژیک حضور داشت. من هم در آن مدت مدیریت تحقیقات آب و کشاورزی مرکز استراتژیک را بر عهده داشتم، می‌دانم کسی که رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک است، همه گزارشات کشور را در بخش‌های مختلف به صورت بررسی شده در اختیار دارد. می‌توانیم بگوییم که این بزرگترین شانس دکتر روحانی بود که پس از 8 سال ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک به ریاست جمهوری رسید. چون اطلاعات کاملی از وضعیت موجود کشور و اطلاعات لازم را هم برای بهبود وضعیت کشور داشت. لذا دکتر روحانی تنها رئیس جمهوری بود که دوره لازم را دید و سپس به ریاست جمهوری رسید. یعنی حتی اگر وزیران دولت یازدهم هم به مسائل آشنایی نداشته باشند، دکتر روحانی بر همه مسائل تسلط داشت. در دوره انتقالی دکتر روحانی در جریان جزئیات مسائل و مشکلات کشور بود و به همین دلیل در این دوره تأمین نهاده‌های کشاورزی و تولید مواد غذایی یکی از اولویت‌های اصلی کشور شد. در آن مقطع چند جلسه با دکتر روحانی و جلسات متعددی با مشاوران ایشان برگزار شد تا موضوع تأمین نهاده‌ها و مواد غذایی بررسی شود. از همان زمان برنامه‌ریزی برای جبران کمبودهای اصلی کشور شروع شد. یکی از نمایندگان مجلس اخیراً اظهار کرده که گروه‌هایی از رانت استفاده کرده و کالای اساسی وارد کشور کردند، اما همین نماینده از واقعیت قضیه چیزی نمی‌گوید.

 واقعیت قضیه چه بود؟
در دوره انتقالی به این نتیجه رسیدیم که در مهر ماه در کشور نه تخم مرغ داریم و نه مرغ. انبارها خالی بود، کود شیمیایی هم نداشتیم، بذر و نهاده هم تأمین نشده بود و با توجه به نزدیکی کشت پاییزه چاره‌ای جز تهیه فوری این اقلام نبود. در نتیجه دولت اعلام کرد هر وارد‌کننده‌ای هرچقدر توان دارد برای واردات این کالاها اقدام کند. مجموعه دولت با انحصار مخالف است، این وارد‌کنندگان در آن زمان کمک بزرگی به کشور و دولت کردند و دست دولت را در دوره انتقالی گرفتند. هیچ انحصاری در واردات این کالاها نبود. دولت اعلام کرده بود هر کسی توانایی دارد، برای واردات کالاهای مورد نیاز اقدام کند. آن زمان ارز در دست دولت نبود که به وارد‌کنندگان ارزی داده باشد، بلکه این افراد با اعتبار خود اقدام به واردات کردند و دولت هم‌اکنون موظف است طلب آنان را پرداخت کند. دولت با سیاست‌های مختلف توانست مشکلات بسیار شکننده‌ای که بویژه برای مردم و قشرهای آسیب‌پذیر مصیبت‌بار بود را حل کند. کشاورزان مناطق سردسیر نتوانستند از کود برای کشت استفاده کنند، اما دولت به هر ترتیبی بود برای کشت پاییزه در مناطق گرمسیر کود تهیه کرد. دولت در شهریورماه قیمت‌های تضمینی را اعلام کرد، این وظیفه قانونی دولت است، اما در چند سال گذشته، قیمت‌های تضمینی هرگز بموقع اعلام نشد. دولت در همان روزهای اول آغاز کار بخوبی به این نتیجه رسید که یکی از مسائل و مشکلات کشاورزان بحث قوه محرکه و تجهیزات و ماشین‌آلات کشاورزی است. دکتر روحانی در همان مهرماه 700 میلیارد تومان تسهیلات برای تأمین ادوات کشاورزی اختصاص داد.
البته دولت برخی کارها را هم نتوانست برای جبران کمبودها انجام دهد. ما می‌دانستیم چون بذر سیب‌زمینی در سال 92-91 تدارک دیده نشد برای زمستان با مشکل مواجه می‌شدیم، اما آن موقع دیگر کاری از دست ما بر‌نمی‌آمد.
دولت قبل در بخش کشاورزی در زمینه تدارکات لازم برای دولت جدید کاملاً کم‌کاری کرد موضوعی که در هیچ دولتی سابقه ندارد. من در دولت‌های قبل هم حضور داشتم، در زمان پایان دولت نهایت تلاش انجام می‌شد که دولت جدید با کمبود یا مشکلی در آغاز کار مواجه نباشد، ولی دولت قبل کاری کرد که دولت یازدهم مشکل داشته باشد. وقتی دولت نهم در سال 84 بر سر کار آمد، هیچ مشکلی نداشت، اما دولت روحانی وقتی کار خود را شروع کرد، بیشترین مشکل را در تدارکات داشت، بویژه این‌که آغاز دولت با آغاز کشت پاییزه و زمستانه همزمان بود. دولت یازدهم در دوره انتقالی و دو ماه اول شروع کار خیلی تلاش کرد تا مشکلات و مسائل تا حدودی حل شد. بی‌انصافی است بگوییم دولت جدید به جای کار کردن فقط از دولت قبل انتقاد می‌کند. مشکلات زیادی از دولت قبل بویژه در بخش کشاورزی را به ارث بردیم. تأکید می‌کنم که در آغاز دولت انگار وزارت کشاورزی در دولت قبل وجود نداشت، حتی ساختمان وزارت کشاورزی از دست رفته بود. اکنون اگر وزیر کشاورزی بخواهد با مدیرانش نشست داشته باشد، باید در سراسر تهران و کرج مدیران را جمع کند، وزارت کشاورزی در بیش از 20 نقطه تهران پراکنده است. غیر از این موضوع، پیکره کارشناسی وزارتخانه آنقدر ضعیف شده که با آن‌که وزیر جهاد کشاورزی در چند ماه اخیر مدیران مجربی را به کار گرفته، اما در زمینه کارشناسی هنوز مشکل دارد. مؤسسه تحقیقات کشاورزی تضعیف شده، پیکره اجرایی آن تضعیف شده، پیکره آموزشی تضعیف شده، نهادها و شرکت‌های وابسته به جهاد کشاورزی همه تضعیف شده است. به عنوان نمونه دولت قبل شرکت خدمات هواپیمایی سمپاشی در قزوین را به شهرداری قزوین فروخت و خلبان، راننده کامیون شد. اسم این کار خصوصی‌سازی بود، اما عملاً هکتارها زمین این فرودگاه برای کارهای دیگر و ساخت و ساز اختصاص یافت. نهادهای پشتیبانی کشاورزی در دولت قبل از هم پاشید، نه بخش خصوصی شکل گرفت و نه بخش دولتی کوچک‌تر شد.
یکی از اشکالاتی که من به دولت یازدهم وارد می‌دانم، این است که واقعیت‌ها را بطور شفاف به مردم نمی‌گوید. به مردم نمی‌گویند دولت را در چه شرایطی تحویل گرفتند. البته دولت نمی‌خواهد یأس و نا‌امیدی بر مردم چیره شود، اما به نظر من مردم بخوبی می‌دانند اوضاع در زمان آغاز دولت جدید چگونه بود، خزانه خالی، انبار خالی، در واقع چون دولت در یک نفر خلاصه شده بود بسیاری از کارها بر زمین مانده بود.

 مهمترین مشکل بخش کشاورزی موضوع آب و خشکسالی‌های چند سال اخیر است. تأثیر خشکسالی بر وضعیت کنونی کشاورزیچقدر است؟
بزرگ‌ترین مشکل بخش کشاورزی در گذشته نه چندان دور، در حال حاضر و در آینده مسأله آب است. بخش کشاورزی بدون آب کاره‌ای نیست.
 دولت قبل بارها خشکسالی را عامل بروز مشکلات در بخش کشاورزی عنوان می‌کرد.
اما وزیر کشاورزی در دولت نهم تأکید کرده بود که خشکسالی 5 درصد در تولید کشاورزی اثر دارد! البته آن زمان این سخن به دلیل بی‌اطلاعی گفته شده بود.خشکسالی یکی از مشکلات کشور است و کسی هم منکر آن نیست، ولی در شرایطی که می‌دانیم خشکسالی همواره با ما خواهد بود، باید برای آن چاره کنیم. بدترین خشکسالی کشور در دوران اخیر در سال‌های 77 تا 79 رخ داد، اما در بدترین شرایط، خشکسالی رشد کشاورزی ما را 5 درصد کاهش داد، یعنی از مثبت 3 به منفی 2 رسید، ولی در سال 88 و 89 با منفی 23درصد در آمار تولید روبه‌رو شدیم، یعنی رشد کشاورزی از مثبت 3 به منفی 20 رسید.

 برای مقابله با خشکسالی و کاهش تأثیر آن در آسیب به کشاورزی و تولید چه کار باید کرد؟
وقتی بپذیریم که کشور ما همواره با خشکسالی و کم‌بارشی همراه است، راه‌حل‌های مقابله با آن نیز پیدا می‌شود. به عنوان نمونه در استان یزد همیشه بارش کم است، این استان پذیرفته که بارش سالانه آن کمتر از 100 میلیمتر است و باید با این مقدار بارش برای کشاورزی برنامه‌ریزی کند.
برنامه‌ریزی باید بر این پایه باشد که ابتدا این سرزمین و منابع آن حفظ شود بعداً به فکر تولید باشیم. تولید به هر قیمتی یعنی نابودی سرزمین. سازمان‌های بین‌المللی تأکید کرده‌اند که ایران حداکثر باید 40 درصد از منابع آب تجدیدپذیر را مصرف کند. زمانی تصور می‌کردیم آب‌های تجدیدپذیر در کشور 130 میلیارد مترمکعب است و تا 80 درصد از این آب را مصرف می‌کردیم. الان آمار بیانگر این است که آب‌های تجدیدپذیر کشور به زیر 100 میلیارد مترمکعب رسیده است. یعنی اگر بخواهیم از 40 درصد این آب استفاده کنیم، کل کشور فقط باید از 40 میلیارد مترمکعب آب استفاده کند. در حالی که الان حدود 100 میلیارد مترمکعب آب مصرف می‌کنیم و این آغاز نابودی منابع آبی کشور شده است.

 برای برقراری تعادل بین مصرف آب کشاورزی و افزایش بهره وری و تولید  چه برنامه‌هایی باید اجرا کنیم؟
باید ببینیم چقدر آب در کشور داریم و چقدر آن را می‌توانیم استفاده کنیم. اگر آمار و ارقام را در نظر بگیریم، به مرور باید مصرف آب در کشاورزی به نصف کاهش یابد یعنی از حدود 80 درصد به 40 درصد برسد. بنابراین باید سیستم کشاورزی را با آب کم تطبیق دهیم. بذر مقاوم، نهال کم مصرف، تغییر زمان کشت، روی آوردن به کشت‌های پاییزه و زمستانه برای جلوگیری از تبخیر بیشتر، آبیاری نوین، گسترش گلخانه‌ها و... مجموعه‌ای است که باید برای کاهش مصرف آب در کشاورزی و بهره‌وری مصرف آن، بکار ببریم. وزارت کشاورزی ناچار به تبعیت از سیاست‌های کاهش مصرف آب است، یعنی سیاست‌های دگرگون شده‌ای باید در کشاورزی اعمال شود.

 مقدمات اجرای چنین برنامه‌هایی در کشور آماده است؟
وزارت نیرو و وزارت کشاورزی برای کاهش مصرف آب تفاهمنامه‌‌های خوبی با هم دارند. یکی از کارهای اولیه‌ای که وزارت کشاورزی برای اصلاح سیاست‌ها در این بخش اجرا کرد، اصلاح آمارهای غیرواقعی بود. آمارهایی که دولت قبل از وضعیت تولید محصولات کشاورزی ارائه می‌کرد، اما هرگز با واقعیت همخوانی نداشت و کل کشور را با تضاد مواجه می‌کرد. اگر آمارهایی که دولت قبل مثلاً در مورد تولید گندم، گوشت قرمز، شیر ارائه می‌کرد درست بود هرگز نیازی به واردات این محصولات نداشتیم و حتی باید صادر هم می‌کردیم این در حالی است که در چند سال گذشته همواره سالانه بیشتر از 5 میلیون تن گندم را وارد کردیم. وزارت جهاد کشاورزی این جسارت را داشت که آمارها را اصلاح کند. زیرا اصلاح آمارها برنامه‌ریزی را واقعی می‌کند. به دلیل مصرف سایر بخش‌ها و بالانس آب‌های زیرزمینی، آبی که در اختیار بخش کشاورزی قرار می‌گیرد، سال به سال کمتر می‌شود. همچنین چون بخش کشاورزی نمی‌تواند سهم زیادی در افزایش تولید ناخالص داخلی داشته باشد افزایش تولید ناخالص داخلی کشور از بخش صنعت خواهد بود. بخش کشاورزی در بهترین شرایط 7 درصد از تولید ناخالص داخلی را خواهد داشت. در واقع از یک طرف آب محدود شده و از طرف دیگر نیاز بخش‌های دیگر به آب که اولویت بر کشاورزی دارند، افزون‌تر شده بنابراین کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود و یکی از سیاست‌های اصلی وزارت کشاورزی در راستای سیاست‌های کلان کشور در بخش آب، باید تولید بیشتر با آب کمتر باشد. یعنی تغییر نگرش در تولید بسیاری از محصولات ضروری است. باید به سمت آب مجازی و آب با بهره‌وری بالا برویم یعنی ناچاریم به خاطر کمبود آب و حفظ منابع، برخی محصولات را وارد کنیم حتی اگر توان تولید این محصولات را هم داشته باشیم.

 با توجه به شرایط اقتصادی، توانمندی دولت برای ایجاد تغییر در سیاست‌های کلان کشاورزی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
تغییر سیاست‌ها کار راحتی نیست، بلکه وزیر جهاد کشاورزی کار سختی را پیش رو دارد. دولت تاکنون در بخش کشاورزی نمره قابل قبولی گرفته است. مشکلات زیادی وجود دارد و وزارت کشاورزی وارث سیستم ورشکسته است. واقعیت این است که دولت یازدهم در همه بخش‌ها کار سختی پیش رو دارد از جمله در
بخش کشاورزی.

 ابزارهای دولت برای بهبود اوضاع کشاورزی کدام است؟
دولت از نظر مدیریتی برای بهبود اوضاع کشاورزی مشکلی ندارد، مدیران مجربی در کنار وزیر جهاد کشاورزی تلاش می‌کنند اوضاع را بهبود بخشند. قطعاً رئیس جمهوری و دولت یازدهم هرگز برنامه تولید بیشتر به قیمت نابودی منابع را در نظر ندارند. برای جلوگیری از تاراج آب باید مصرف را کم کنیم. بارش در کشور کم شده، منابع آب زیرزمینی رو به کاهش است و به همین دلیل امکان ادامه این وضعیت را نداریم. از طرفی اولویت اول دکتر روحانی، آب است. مسئولان بخوبی بر این موضوع واقفند که امنیت غذایی فقط تولید داخلی نیست، واردات راه حل تأمین امنیت غذایی است و این بستگی به بهبود روابط بین‌المللی و اصلاح سیاست خارجی دارد تا ما بتوانیم امنیت غذایی را در کشور تأمین کنیم.

 واردات با سیاست‌های اقتصاد مقاومتی همسو است؟
قطعاً اقتصاد مقاومتی هدفش این نیست که به بهای نابودی منابع داخلی، خودکفا شویم. مقام معظم رهبری نیز نظرشان در بهره‌وری حداکثری است. 

 مسئولیت احیای دریاچه ارومیه به شما واگذار شده، آیا برای احیای آن تاکنون برنامه‌ای تدوین شده است؟ کارهای اجرایی احیای دریاچه از چه زمانی شروع می‌شود؟
با توجه به مسائل علمی ناشناخته‌ای که دریاچه دارد و پیچیده بودن برنامه‌ریزی برای احیای آن، بهترین راهکار این بود که از امکانات دانشگاهی برای این کار استفاده کنیم. دانشگاه‌های ما توان بالایی برای این کار دارند. با بررسی دانشگاه‌ها به این نتیجه رسیدیم دانشگاه صنعتی شریف از نظر نیروهایی مجرب و ابزاری که در اختیار دارد  بهترین گزینه برای این کار است بنابراین، تدوین برنامه و راهکار برای احیای دریاچه را به شرکت فارغ‌التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف واگذار کردیم.
 در طول 6 ماه گذشته با استفاده از نظرات بیش از 450 متخصص داخلی و خارجی برنامه‌ای جمع‌بندی شده که در خردادماه در کارگروه احیای دریاچه ارومیه با حضور دکتر روحانی ارائه  که پس از تصویب  آن کارهای اجرایی آغاز می‌شود.

 محورهای اصلی این برنامه چیست؟
در این جمع‌بندی به این نتیجه رسیدیم که از خود حوضه آبریز دریاچه باید آب را تأمین کنیم. سالانه 5/1 میلیارد متر مکعب آب این دریاچه کم شده است، حوزه اکولوژی دریاچه، باید 5/14 میلیارد مترمکعب آب می‌داشت، هر سال 5/1 میلیارد متر مکعب آب از آن کم شده در نتیجه در 8 سال مجموع آن حدود 12 میلیارد متر مکعب شده است و الان 2 میلیارد متر مکعب بیشتر آب در این دریاچه نداریم، پس الان چه باید کرد؟ باید سهم دریاچه را به آن برگردانیم. سهمی که بخش عمده آن در کشاورزی مصرف می‌شود و بخش دیگر در شهرهای اطراف. استفاده آب در شهرها اجتناب‌ناپذیر است، نمی‌توانیم برای احیای دریاچه، آب شهرها را قطع کنیم.آوردن آب از حوضه‌های دیگر به دریاچه ارومیه نیز امکانپذیر نیست و بسیار هزینه‌بر است.

 احیای دریاچه در چه بازه زمانی امکانپذیر است؟
اولویت ما در سه سال آینده حفظ وضع موجود است. تا سه سال آینده که طرح‌های اجرایی به بهره‌برداری می‌رسند برای جلوگیری از کشت، به کشاورزان خسارت می‌پردازیم 12 سال طول می‌کشد تا وسعت دریاچه به 4200 کیلومتر اولیه برسد. خشک‌شدن دریاچه نیز حدود 10 سال طول کشیده است.
 در هشت سال گذشته می‌توانستیم از وسعت خشک شدن دریاچه تا این حد جلوگیری کنیم، اما مسئولان نمی‌دانستند باید چه کار کنند. هر دستگاهی پیشنهادی می‌داد، اما پیشنهادات غلط بود و نمی‌شود با نسخه غلط بیمار را نجات داد. بعد از تصویب راهکارها، عملیات اجرایی را بلافاصله شروع کنیم و امیدواریم احیای دریاچه را شاهد باشیم.

 پیش‌بینی شما از آینده کشاورزی با توجه به برنامه‌های دولت در این بخش چیست؟
معجزه‌ای اتفاق نخواهد افتاد، اما مدیریت‌های غلط اصلاح می‌شود. نمی‌توانیم منتظر باشیم که در چند سال آینده کشور از واردات مواد غذایی بی‌نیاز شود، بخصوص اگر می‌خواهیم سیاست پایداری آب را دنبال کنیم. اما قطعاً بهره‌وری رشد خواهد داشت و تولیدات بیشتر می‌شود، اما نه در حدی که فکرکنیم کل واردات قطع می‌شود. مدیران کشاورزی، تجربیات طلایی خوبی دارند و زیربار شعارهای بیهوده نمی‌روند و علمی و منطقی با مشکلات مقابله می‌کنند. نباید فشار بیاوریم که به خاطر اهداف کوتاه مدت ریشه منابع را در بلندمدت بخشکانیم. به عملکرد مدیریت جدید کشاورزی کاملاً امیدوارم، اما به مسئولان وزارت جهاد کشاورزی هشدار می‌دهم که انحصار در بخش کشاورزی دوباره شکل نگیرد چه انحصار در بخش خصوصی چه انحصار در صندوق‌های بازنشستگی جهاد کشاورزی. تشکل‌های بازنشستگی باید دست از سر کشاورزی بردارند؛ توزیع بذر، کود و کالا در انحصار این تشکلات بازنشسته است. وزیر کشاورزی باید مراقب باشد در دام تشکل‌های بازنشسته نیفتد. اگر اجازه دهیم روند منطقی کار پیش رود قطعاً آینده کشاورزی روشن است.
کد خبر عیسی کلانتری نگذارید انحصار حتی در بخش خصوصی هم شکل بگیرد

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 5 =