محمدرضا جمشیدی 

سال‌هاست پیرامون خطر خشکسالی در کشور سخن‌های بسیاری به میان آمده است، مقولاتی نظیر قرار گرفتن ایران در منطقه خشک و نیمه خشک کره زمین با میانگین بارندگی حدود 230 میلیمتر، پراکنش نامناسب بارش‌ها، تبخیر بالا و غیراستاندارد، حجم بالای استفاده از روش‌ آبیاری غرقابی در مزارع کشاورزی و... همه و همه حاکی از آن است که این‌بار صدای بحران کم‌آبی بلندتر از هر زمان دیگر به گوش می‌رسد. 
از سوی دیگر در دنیا هم توجه به آب و کمبود منابع جهانی آب باعث شده تا اندیشمندان به کرات اعلام کنند که اگر قرار باشد جنگی به‌نام جنگ جهانی سوم درگیرد، بی‌شک آب و منازعات پیرامونی آن میان کشورها نقش اساسی خواهد داشت. 
در کشور ما به‌رغم آنکه حداقل در دودهه گذشته همه دولت‌ها در شعار توجه به  این مسأله را در بوق و کرنا کرده‌اند، اما در عمل جز حرکت‌هایی در بخش کشاورزی، آن هم در راستای استقرار سیستم‌های نوین آبیاری در مزارع شاهد حرکت‌های اصولی‌تری در مدیریت کلان منابع آب در سطح کشور نبوده‌‌ایم. 
این شرایط در حالی رقم می‌خورد که در همین همسایگی ما و در عربستان سعودی که گاهاً نحوه مدیریت آنها مورد تمسخر مدیران ما قرار دارد، رقم خیره کننده 500 میلیارد دلار برای ایجاد فناوری‌های سبز نوین و پنل‌های خورشیدی در فضایی به وسعت 26 هزار کیلومتر مربع سرمایه‌گذاری صورت گرفته تا جایگزین سوخت‌های فسیلی شود. 
همین کشور هم‌اکنون بزرگترین و مدرن‌ترین تأسیسات آب شیرین کنی منطقه را در اختیار دارد و اخیراً هم با عقد قراردادن 2/7 میلیارد دلاری با یک شرکت مطرح دنیا درصدد است تا 9 مرکز بزرگ دیگر را در کرانه دریای سرخ راه‌اندازی کند. 
امارات متحده عربی با اختصاص 163 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری عظیمی تا سال 2050 میلادی انجام داده تا بیش از 50 درصد نیاز انرژی‌اش را از منابع تجدیدپذیر تأمین کند. 
این بحران در حالی در همه دنیا جدی گرفته شده که در کشور ما با وجود حساسیت بیش از حد هنوز بحران آب تبدیل به موضوعی ملی نشده است. 
شرایط در حالی رقم می خورد که وقتی متوسط بارش باران در کشورمان حدود یک سوم دنیاست، در حالی‌که سه برابر دنیا هم شاهد تبخیر هستیم قاعدتاً باید خیلی پیش از اینها زنگ خطر را به صدا در می آوردیم. 
براساس مطالعات مختلف انجام شده در طول سال‌های گذشته به‌خوبی مشخص است که بهره‌وری آب در کشور رشد چندانی نداشته و یا دارای رشد ناچیزی بوده است. 
گاهاً در رسانه‌ها به کرات شنیده می‌شود که انگشت اتهام تمام نارسایی‌های مدیریت منابع آبی کشور، بخش کشاورزی را به‌عنوان متهم ردیف اول مصرف آب   نشان می دهد، این در حالی است که در تمام دنیا بیشترین میزان مصرف منابع آب در بخش کشاورزی صورت می‌گیرد، اما پرسشی که در این مورد به ذهن خطور می‌کند این‌که آیا میزان تبخیر آب در کشور ما هم مانند سایر کشورهاست؟ 
به‌طور کلی جایگاه مدیریت منابع آب در چنین فضایی چگونه تبیین شده و سرانجام این‌که آیا متناسب با زیرپوشش رفتن اراضی کشاورزی با سیستم‌های آبیاری تحت فشار اقدامی برای کاهش تبخیر در سیستم‌های انتقال آب و آبرسانی انجام شده است؟! 
همچنین به‌راستی پاسخگوی این حجم بالای اتلاف آب در شریان‌های انتقالی و تبخیر زایدالوصف کیست؟
کد خبر bcd7b727857d42d6938a3f5613dd64eb

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 3 =