۰ نفر
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۷:۵۹
سیدحامد واحدی - عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی تهران

در کارزار انتخابات شور شعار فضای کشور را گرفته است. کاندیداها و هواداران آنها در مورد ایده، دیدگاه ها و برنامه های آینده صحبت می کنند. گاهی ایده ها بلندپردازانه و برخی مواقع دور از ذهن به نظر می رسند. البته که نباید از یادبرد که خاصیت فضای انتخاباتی همین است. یک بخش بسیار تعیین کننده در هر انتخاباتی «صنعت تبلیغات» است که در دهه های اخیر میلادی این صنعت، بخش سرگرمی را هم به خود افزوده است. این وضعیت تنها منحصر به ایران نیست و تقریبا در تمامی انتخابات های جهان، وجه بسیار مهم رفتارها به بخش ایجاد سرگرمی عمومی تبدیل می شود. اما آنچه این روزها در فضای انتخاباتی رخ می دهد، قابل تامل و تحلیل است. رویکرد بیشتر گفته های کاندیداهای انتخابات برمحور ابراز نظرها استوار شده که این نظرها گاها با شعار درهم می آمیزد و در نهایت شمایی از برنامه را ارائه نمی دهد. این درحالی است که اقتصاد ایران و رای دهندگان برای قضاوت در مورد کارایی یک کاندیدا بیش از هرچیز به برنامه های آنها نیاز دارند. آنچه در فرآیند انتخابات های کشورهای غربی هم رخ می دهد ترکیب صنعت تبلیغات و برنامه است و نه فقط اتکا به بخش سرگرم کنندگی انتخابات. از این جهت امروز باید کمی نگران شد. چراکه ما به درستی نمی دانیم که آینده اقتصاد ایران به دست کدام نامزد به کدام سمت می رود. نکته قابل تعمل تر به رویکردهای فکری کاندیداها مربوط است. سوالاتی اساسی در ذهن رای دهنده اقتصادی وجود دارد که تا آنها به درستی روشن نشوند، مسیریابی دقیق و علمی صورت نمی گیرد. به طور نمونه امروز می توان به این سوالات کاربردی اشاره کرد:

*نظر کاندیداهای محترم در مورد بخش خصوصی چیست؟

*آیا آنها به این باور رسیده اند که کار اقتصاد ایران باید به بخش خصوصی واگذار شود؟ یا همچنان در پس شعارهای گاها برآمده از نگاه چپ باقی مانده اند؟

*نظر کاندیداهای ریاست جمهوری در مورد حوزه کارآفرینی و جایگاه آنها چیست؟ آیا ما می توانیم به انتظار رئیس جمهوری باشیم که جلسات هفتگی و ماهیانه و منظمی با کارآفرینان کشور برگزار می کند و به آنها و فعالیت هایشان شان و اعتبار می دهد؟

*نظر کاندیداهای ریاست جمهوری در مورد خصوصی سازی چیست؟

به این لیست سوالات تخصصی و متفاوت دیگری هم می توان افزود. اینکه امروز پاسخی برای آنها وجود ندارد، نگران کننده است. بخصوص اینکه جامعه اقتصادی ایران به دقت روندهای انتخاباتی را بررسی می کند و بزودی باید تصمیم بگیرد که به کدام کاندیدا برای آینده توسعه کشور رای دهد. نباید از نظر دور داشت که تشخیص درست برمحور، برنامه های مدون صورت می گیرد. آسیب جدی انتخابات اخیر برهمین اساس شکل گرفته که کاندیداها نسبت به مکتوب کردن دیدگاه های خود بی علاقه شده اند. گفت وگوی شفاهی نمی تواند رویکرد درست و دقیقی باشد. حداقل مطلوبیت ارائه مکتوب دیدگاه ها این است که رای دهندگان می توانند با تمرکز بیشتری برنامه ها را مطالعه کنند و در آینده براساس این مکتوبات از کاندیدای مورد نظر پاسخ بخواهند.

نقد یا نفی؟

صرف نظر از گرایش های سیاسی، تمامی دولت ها در نظام جمهوری اسلامی برای اعطای کشور کار می کنند. این قاعده نه قابل رد و نه قابل تکذیب است. در این میان کارنامه برخی از دولت ها با نواقصی همراه است. البته که باید این مورد را طبیعی دانست. هیچ دولتی نیست که مدعی باشد، در تمام حوزه ها موفق عمل کرده است. اساسا این واژه «عمل موفق» کاملا نسبی و برآمده از شیوه ارزش گذاری و بررسی کارنامه است. آنچه این روزها ( در تمام انتخابات ها همین است) رواج یافته، نفی به جای نقد و اظهارنظر سطحی به جای ابراز نظر کارشناسی است. دولت یازدهم به طور حتم موفقیت ها و ناکامی هایی داشته است. نگاه منصفانه به این معناست که مثبت و منفی دیده شود و از دل نقد، راهبرد بیرون بیاید. نقدی که به این راهبردهای اصلاحی منتهی نشود، معنای تخریب و نفی می گیرد و در نهایت باری از دوش جامعه برنمی دارد. بخصوص اینکه در حوزه های اقتصادی، نقد باید ابعاد فنی نیز داشته باشد و اتفاقا این ابعاد فنی است که می تواند راهگشا باشد.

در نقد عملکرد دولت مستقر نباید از ذهن دور داشت که هدف اصلی کمک به توسعه کشور بوده و ممکن است در اثر فضای سیاست خارجی، وضعیت منطقه، توان داخلی و چندین فاکتور دیگر، موفقیت ها کم شده باشد ولی زمانی که با نگاه نفی به همه وجه کار پرداخته می شود، دو اتفاق رخ می دهد. در نگاه اول، از دل این نوع نفی ها جهت گیری های سیاسی بیرون می آید. اما موضوع مهم این است که باید دقت داشت که نفی تمامی دست آوردها، موجی از ناامیدی در کشور ایجاد می کند. صاحب کسب و کار و مردم عادی امروز حق دارند از خود بپرسند، اگر دولتی تا این اندازه ناموفق بوده، چه تضمینی وجود دارد که دولت بعدی با هرگرایشی موفق باشد؟ اگر همه گذشته نامطلوب است، چرا باید آینده خوب باشد؟ به همین جهت بهتر است جریان های سیاسی برای یک مصلحت عمومی در نوع نقدهای خود تجدید نظر کنند. توسعه به ثبات نیاز دارد. اگر پیامی که امروز ما به جهان مخابره می کنیم، این باشد که گذشته بدی داشته ایم، سرمایه گذار بین المللی به آینده این اقتصاد دل نمی بندد و سرمایه گذار داخلی هم به این فکر می افتد که از اموالش حراست کند. به همین جهت نفی همه گذشته، نه تنها به هیچ جناحی کمک نمی کند که آینده کشور را نیز به مخاطره می اندازد.

برنامه یا شعار؟

نکته دیگر به رویکرد اقتصادی کاندیداهای محترم انتخابات مربوط است. واضح است که اقتصاد دغدغه امروز مردم شده است. همه کارشناسان هم تایید می کنند که ابراز نظرهای کارشناسی و گفت وگوهای فنی از حوصله عموم جامعه خارج است و مردم انتظار هیجان از رفتارها را دارند. اما اینجاست که تفاوت میان دیدگاه فنی و غیرفنی روشن می شود. امروز کاندیداهای ریاست جمهوری با صبوری باید به مخاطبان خود بفهمانند که اقتصاد عرصه شعار نیست وبهتر است آنها با اتفاقاتی مانند مناظره ها مانند یک پدیده سرگرم کننده برخورد نکنند. در این عرصه کاندیداها باید برنامه های خود برای توسعه کشور را روشن کنند. البته کاندیداهای انتخابات هم باید دقت کنند که میان «برنامه» و «هدف» فرق است. اینکه امروز گفته شود مثلا قصد یک کاندیدا این است که رکود را از بین ببرد، برنامه نیست. این هدف است. نیاز امروز این است که کاندیداها به این پرسش پاسخ دهند که چطور می خواهند با جنگ رکود بروند؟ آنچه طی هفته های گذشته به چشم نیامده همین برنامه هاست. اگر کاندیداها برمحور برنامه پیش بروند، رای دهندگان هم می توانند میان کیفیت و کارایی آنها و دیگری تمیز قائل شوند و در نتیجه به انتخاب درست برسند. در چنین فضای رقابت بین برنامه ها شکل می گیرد و نه شعارها.

مطالبات واقعی چیست؟

بخش اقتصادی ایران مطالباتی واقعی و کاربردی دارد و چندان به دنبال خط بندی های سیاسی نیست. مطالبه امروز بخش خصوصی ایران تعیین تکلیف نرخ ارز، اصلاح نظام مالیاتی و تامین اجتماعی، حذف قوانین و مقررات زائد، مقابله با فساد، بهبود فضای کسب و کار و در یک کلام از میان برداشتن موانع کار است. مطالب بخش خصوصی ایران این است که کاندیداها به طور روشن بیان کنند که تا چه اندازه به برنامه های نجات بخشی مانند اقتصاد مقاومتی پایبند هستند و ازآن مهمتر چه سازوکار و تضمینی رای اجرای آن دارند. بخش خصوصی ایران و صاحبان کسب و کار و نیروهای مولد جامعه به ثبات نیاز دارند و بنابراین هر اقدام، عمل و گرفتاری که این ثبات را برهم بزند، مضموم است. ثابت، سنگ بنای توسعه است و ایده و برنامه مصالح توسعه به شمار می آید. برهمین اساس است که امروز باید به صورت روشن از کاندیداهای ریاست جمهوری خواست که برنامه های خود را منتشر کنند تا در معرض قضاوت نخبگان قرار گیرد. همچنین آنها می توانند از برنامه های خود دفاع کنند و حتی به برنامه های رقیب نقد کنند. اگر چنین فضای شکل بگیرد، رای دهندگان هم می توانند به تصمیم درست، منطقی و غیراحساسی و باندی برسند. نباید از یاد برد که دولت بعدی هر طیف و گروهی که باشد، باید اقتصاد ایران را به سمت توسعه پیش ببرد. با این هدف چرا امروز نیروهای صالح و کارآمد گروه رقیب را باید به چوب نفی نواخت؟ اینها مگر مدیران و سرمایه های این کشور نیستند که اگر هستند چرا باید آنها را از عرصه خدمت دور کرد؟ امروز نیاز کشور این است که کاندیداها به صراحت بگویند و اعلام کنند، نظرشان در مورد خصوصی سازی، اجرای سیاست های اصل 44 و اقتصاد مقاومتی چیست؟ 

اقتصاد ایران به لطف تمام مجاهدت هایی که تاکنون صورت گرفته، سرپا ایستاده و در منطقه حرفی برای گفتن دارد. از آنها مهمتر اینکه با وجود تمام کاستی ها، هنوز امیدوار به توسعه و تبدیل شدن پتانسیل های روی زمین مانده به شغل و کار وجود دارد. اینها برکاتی است که در اقتصاد ایران و این سرزمین وجود دارد. برای بهره برداری آنها نیازی به هیاهو نیست و آنچه می خواهیم و می طلبیم، حرکت در مسیر عقل، علم و عمل است.



کد خبر 1965a62540a74821b224e91615a42f11

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =