محمدرضا جمشیدی 
سال 98 برای تولیدکنندگان صنایع‌غذایی سالی آکنده از بیم و البته امید بود. 
بیم از آن جهت که باید در فضای سنگین حاصل از تحریم به‌دنبال تهیه مواد اولیه، انتقال ارز و حتی صادرات باشند و امید از آنجایی که با نامگذاری سال رونق تولید شاید گشایشی در روند بوروکراسی حاکم، معضلات ترخیص کالا از گمرک، دست‌اندازهای اخذ تسهیلات بانکی و... صورت پذیرد. 
در این فضا اهالی صنعت غذا سال را آغاز کردند و به‌دلیل آنکه این صنعت شاید یکی از به‌روزترین صنایع کشور به‌شمار می‌رود که با سرمایه‌گذاری مطلوب بخش خصوصی در طول 2 دهه گذشته از مدرن‌ترین دستگاه‌ها و فناوری روز تولید بهره‌ می‌برد و صاحبان این صنعت یدطولایی نیز در بازار صادراتی دارند، به سرعت در طول 6 ماهه نخست سال با به‌کارگیری اسلحه صادرات و ارزآوری به مقابله با شرایط موجود پرداختند و نه تنها مانع توسعه تولید خود شدند، بلکه با توسعه صادرات راه تهیه مواد اولیه، تکنولوژی و قطعات موردنیاز خود را نیز هموار کردند. 
در برخی صنایع نظیر شیرینی و شکلات و لبنیات حال و روز صادرات رونق مطلوبی داشت و همین مسأله جهش‌های مناسبی را در این صنایع برخلاف اراده آمریکایی‌ها و سعودی‌ها ایجاد کرد، چرا که به‌خصوص سعودی‌ها به‌دنبال تخریب صنایع غذایی ایران در بازار منطقه برای به‌دست آوردن سهم کشورمان بودند. 
حال چرا آگاهانه یا ناآگاهانه برخی داخلی‌ها با اظهارنظرهای ناآگاهانه خود تیشه به ریشه تولید می‌زنند و چرا مسؤولان اجرایی، نظارتی و قضایی داخلی هم فرصت عرض اندام به ایجادکنندگان این فضا می‌دهند تا در راستای تخریب تولید آن هم در سال رونق تولید گام بردارند، مقوله‌ای است که باید مورد واکاوری و بازنگری دقیق قرار گیرد. 
این‌که فردی به‌عنوان کارشناس در رسانه ملی حاضر شود و از این تریبون همراستا با دشمنان کشور به تخریب بپردازد و هیچ مرجعی هم تاکنون برخوردی با او نداشته باشد، مسأله‌ای است که اگر عاجلاً فکری برای آن نکنیم، قطعاً ترکش چنین تکانه‌هایی، در آینده‌ای نه چندان دور خانمان یک صنعت را خواهد سوزاند. 
اما جدای از سکوت تأمل برانگیز متولیان دولتی، نظارتی و قضایی اصلاً معلوم نیست چرا در طول 6 ماه گذشته هیچ صدایی از تشکل‌های صنعت غذا بلند نشد؟! 
در صنعت غذا حدود 30 تشکل صنفی و یک تشکل فرادستی به‌نام کانون انجمن‌های صنفی صنایع غذایی فعالیت می‌کنند که جملگی به جز دو یا سه تشکل از ابتدای دهه 80 فعالیت خود را آغاز کرده‌اند. 
البته در طول حدود دو دهه گذشته این تشکل‌ها نقش به‌سزایی در رشد و توسعه فعلی صنایع غذایی ایفا کرده‌اند و با تصاحب کرسی‌هایی در محافل نظارتی و حاکمیتی مشکلات بسیاری را از پیش‌روی تولیدکنندگان برداشته‌اند، اما اصلاً معلوم نیست، چرا تاکنون در هیچ هجمه‌ای شاهد برخورد قاطع هیچ تشکلی نبوده‌ایم؟!‌
در طول 6 ماه گذشته دو صنعت ارز آور و به نوعی شاگرد اول این صنعت یعنی شیرینی و شکلات و لبنیات مورد تهدید قرار گرفتند، اما جز چند مصاحبه پراکنده شاهد هیچ حرکت هدفمندی از سوی تشکل‌های مربوطه نبوده‌ایم. 
معمولاً در چنین شرایطی انتشار بیانیه، نامه سرگشاده، برگزاری کنفرانس خبری، همایش و... می‌تواند تا حد بسیاری از زهر چنین اقدام‌های خرابکارانه‌ای کم کند و اطمینان را به مصرف‌کننده ایرانی و حتی بین‌المللی برگرداند، اما چرا تشکل‌ها تا این حد منفعلانه در این خصوص عمل کرده‌اند، هنوز پاسخی برای آن نیافته‌ایم. 
آیا تشکل‌های صنفی دارای واحد حقوقی هستند یا خیر؟!‌
اگر هستند به‌راستی چه مسأله‌ای مهمتر از تخریب یک صنعت می‌تواند در اولویت کاری آنها قرار گیرد. 
و به‌راستی آیا وقت آن نرسیده تا یک‌بار تشکل‌ها و اهالی صنعت غذا هزینه هنگفتی را به افترازنندگان به این صنعت تحمیل کنند تا به‌جای این‌‌که این صنعت هزینه‌های بی‌اعتمادی مصرف‌کنندگان را بپردازد آنها متحمل شوند تا چندی بعد منبع و فرد دیگری به بهانه‌های واهی متعدد بخش دیگر از صنعت را درگیر اتهام و تهمت ناروا نسازد؟!
و سرانجام این‌که چرا دستگاه‌های نظارتی که بارها و در مراحل مختلف، تولید را رصد می‌کنند، چنین هجمه‌هایی که مدیریت آنها را نیز زیر سؤوال می‌برد را بر می‌تابند؟

کد خبر fd25610e8a1f4731b2f955078c9b4f93

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 2 =