مهدی ملکوتی
دروازبان عضو و عنصر بسیار مهمی در فوتبال است.به طوری که او اخرین فرد محافظ تیم در برابر حملات رقیب است.کسی است که از انتهای زمین خودی بر کل بازی اشراف دارد و میتواند تیم را به درستی در دفاع و حمله راهنمایی کند و دست اخر این که دروازبان کسی است که همانقدر که فداکاری او درپیروزی یک تیم می تواند تعیین کنند باشد ؛کوچکترین اشتباه او نیز می تواند تمام زحمات تیم را هدر داده و تیم را به قهقرا ببرد.برای همین نقش دروازبان در فوتبال ،هندبال ،فوتسال،واترپلو و...خیلی کلیدی و تعیین کننده است و اساسا برای همین هم هست که می گویند دروازبان ها علاوه بر شجاعت از ضریب هوشی بالایی برخوردارند.
از بحث دروازبانی که بگذریم ،چند شب پیش در یکی از بخش های خبری، گفتگویی از آقای چمران ،رییس شورای شهر تهران پخش می شد که الظاهر ایشان از واردات و قاچاق میوه و وجود گلابی فلان جا و الوی بهمان جا در میدان مرکزی میوه و تره بار تهران گله مند بودند و البته می فرمودند که شنیده ام در میدان تهران گیلاس کیلویی ۱۰۰ هزار تومان عرضه می شود...
به نظر میرسد آقای چمران با بازی فوتبال و نقش دروازبان آشنا نیست که این چنین از عرضه گیلاس ۱۰۰ هزار تومانی شگفت زده شده است که اگر غیر از این بود متوجه میشدنداصلا جای شگفتی ندارد و اگر غیر از این باشد عجیب است .چرا؟پاسخش پیچیده نیست. میدان مرکزی میوه و تره بار تهران مستقیم زیر نظر شهرداری تهران و با هدف سامان دهی عرضه تولیدات کشاورزی و به ظاهر رسیدن این محصولات با قیمت مناسب و ارزان به دست شهروندان تهرانی و البته کلی مانور تبلیغاتی و صد البته بیشتر، گرفتن اجاره بهای سنگین برای غرفه ها طراحی و راه اندازی شده است.حال اگر نظارت درستی در این میدان و سایر میدان های تابعه ان در سطح شهر وجود داشت به نظرتان "دراگون فروت" "انگور شیلییایی"و یا گیلاس ۱۰۰ هزار تومانی چگونه سراز این میدان در می آورد؟ در واقع نقش بی بدیل دروازبان اینجا مشخص می شود .وقتی تیم دروازبان نداردمتاسفانه رقیب از هرجا شوت بزند بشرط در چارچوب بودن احتمال گل شدن توپ بالای ۹۰ درصد است و این گل یا گل ها باعث خنده و شادی عده ای به عنوان وارد کننده یا قاچاقچی و اهل پز دادن و به رخ کشیدن نو کیسه ها،گریه عده بیشتری از تولید کننده ها و مردم عادی که توان خرید این قبیل میوه ها را ندارند و البته تعجب سرپرست تیم یعنی آقای چمران را فراهم میکند.خیلی عجیبه که آقای چمران از سیستم تحت نظارتشان یعنی شهرداری تهران نمی پرسند، چگونه و براساس چه ضابطه ای گیلاس کیلوی ۱۰۰ هزار تومانی سر از میدان میوه و تره بار در اورده است؟ اگر از مسیر گمرک وارد شده باشد باید دارای برگ سبز و برگه قرنطینه و صدتا کاغذ دیگه باشد که در آن صورت می توان از کمرگ و وزارت جهاد کشاورزی پرسید که براساس چه ملاک و معیاری به گیلاس ۱۰۰ هزار تومانی اجازه ثبت سفارش و واردات داده اند آن هم در کشوری که به دنبال ترویج اقتصاد مقاومتی است؟! اگر هم این قبیل میوه ها از طریق قاچاق وارد شده که خب اقای چمران باید شهردار تهران را در وهله اول و در مرحله بعد سایر مسولان سازمان میادین رو استنتاق کنند که چرا کالای قاچاق آن هم با قیمت های گزاف در مرکزی عرضه می شود که فلسفه وجودیش سامان دادن به تولید داخل و رساندن میوه با قیمت ارزان به دست شهروندان بوده؟ !و البته می توان به نیروهای مرزبانی هم معترض بود که وقتی این میوه های لوکس با بسته بندی های شیک وارد کشورمیشده،حواسشان کجا بوده؟
البته ناگفته نماند که نه شهردار تهران این روزها از نصب بیلبورد های سیاسی و بعضا ضد امریکایی ونقشه کشیدن برای رییس جمهور شدن وقت اضافه میاورد که برای بررسی وضعیت میادین میوه و تره بار صرف کند .اگر هم خیلی شدت کند نهایت حرف ایشان این است که دولت پول مترو را نمی دهد و اندک فرصت باقی مانده هم صرف فروش تراکم در همه نقاط تهران است به جهت بزرگتر کردن تهران. راستی تا حالا به شکل و شمایل تهران دقت کرده اید؟ اگر شهرداری و شورا به تراکم فروشی رضایت نمی دادند آیا واقعا تهران اینقدر بی در و پیکر و بزرگ میشد؟ آیا هرکسی از هر نقطه کشور با یک وانت بار می توانست بار و بنه اش را بار کند و تهرانی شود؟ اینجاست که باز نقش تعیین کننده یک دروازبان خوب مشخص می شود.
از وزارت جهاد کشارزی هم، از اساس نمی شود انتظار داشت که کار مفیدی انجام بدهند.این طفلی ها خسته هستند، خسته. به چند جهت نمی توان از تشکیلات عریض و طویل وزارت جهاد کشاورزی انتظار حداقل ها را داشت.
اول: بخش کشاورزی اینقدر عقب ماندگی تاریخی دارد که چندتا وزارت حهاد کشاورزی و چند تا وزیر و چند برابر شدن اعتباراتش نیز حالا حالاها گره گشا نیست و عقب ماندگی های تاریخی اش جبران نمی شود.
دوم: دوستان در وزارت جهاد کشاورزی خسته هستند دل و دماغ کار ندارند.با چندرغاز بودجه و کلی قلندر و مدعی و یک دنیا عقب ماندگی تکنیکی،فنی و خرده مالکی و کم سوادی و... و بهتر است بگوییم نه برنامه ای برای کار دارند و نه اگر داشتند توان اجرایش را داشتند. وضعیت موجود و دور تسلسل بخش کشاورزی خود شاهد مدعاست.ضمن آن که بین تولید وتجارت،صادارات و واردات خوداین سیستم دچار تحیر و انفعال است.با این قیمت های تمام شده تولید داخل و سیاست های ضد تولید، مجوزهای خاص وارداتی و دست و پا بستن های صادراتی دوستان در وزارت فخیمه جهاد کشاورزی کم کم دارند به این نتیجه می رسند که اگر" در" کشاورزی رو تخته کنند، صرف و صلاحش بیشتر است.برای اثبات این ادعا هم نیازی به مراجعه به پیشگویی های نوستراداموس و شعبده های کریس آنجل و دانستن علوم غریبه و فیزیک کوانتوم نیست، فقط کافیست نگاهی به وضعیت و معضلات صنایع لبنی، روغنکشی،بسته بندی،فراوردهای گوشتی،دام،طیور ،آبزی پروری،جنگل ها و مراتع، زراعت های دیم و آبی،روش های آبیاری،تولید پنبه ،زعفران،ماهیان خاویاری و از همه مهمتر وضعیت معیشت "انسان کشاورز"بیندازیم تا متوجه بشویم چرا "خانه از پای بست ویران است و از مسوولان وزارت جهاد کشاورزی نه تنها نباید انتقاد کرد بلکه بخاطر قبول مسوولیت مورد تقدیر و تشکر هم باید قرار گیرند!!!!!!!
و اما گمرک
واقعا از مسولان کمرگ چه انتظاری می شود داشت؟ یک کشور عریض و طویل با هزاران کیلومتر مرز آبی و خاکی،تعدادی مبادی رسمی ورود کالا با هزاران مدل کمبود نیروی متخصص و سخت افزاری وچند برابر مبادی غیر رسمی با کلی حرف و حدیث و یه رییس خوب که بنده خدا نمیدونه با چه زبونی بگه از پس کمبودها و البته مبادی باز و خاص بر نمیاد و همیشه هم کاسه کوزه ها سر گمرک میشکند و تا میگویند از کجا وارد شده،همه میگویند؛ گمرک.
القصه، خدمت آقایان و خانم های محترم از جمله اون هایی که با گیلاس کیلویی ۱۰۰هزار تومان و شکل دراگون فروت و مزه شاه بلوط و... مشکل دارند باید عرض کنم بجای تعجب کردن از ورود میوه ۱۰۰ هزار تومنی و میوه های عجیب و غریب وخالی افتادن ظرفیت چند میلیون تنی کارخانه های روغنکشی و واردات ماشین های چند میلیارد تومانی و خیلی چیزهای دیگه لطفا زحمت بکشید دوزار دروازه بانی یاد بگیرد. آدم هایی رو سرکار بگذارید که بجای حزب و حزب بازی دنبال منافع ملی باشند. آدم هایی رو سرکار بگذاریدکه بعد از سه دوره شکست در انتخابات ریاست جمهوری به امور شهر بپردازند و ریاست جمهوری رو بگذارند برای اون هایی که حداقل بلدند مقبولیت عمومی را بدون ساخت پل و پارک و نصب بیلبورد جلب کنند.آدم هایی رو سرکار بگذارید که بخاطر چهارتا رای بیشتر چشم هاشون رو بر روی منافع ملی نبندند. آدم هایی رو بگذارید سرکار که دروازبانی بلد باشند.بلد باشند خوب و شجاعانه تیم را در دفاع و حمله راهنمایی کنند و با رفلکس های خوب و به موقع و ضریب هوشی بالای خود در لحظه، بهترین تصمیم ها را برای کشور و مردمشون بگیرند نه حزب و باندشون .پس خواهر و برادر عزیز جمعه برو رای بده و در انتخاب افراد هم به وضعیت دروازبانیشون در تمام ادوار دقت کن.کاری هم به گیلاس ۱۰۰ هزارتومانی نداشته باشوصبر کن هر وقت ارزان شد بخر.از گیلاس و دراگون فروت نخوردن که آدم نمیمیره. والا...
دروازبان عضو و عنصر بسیار مهمی در فوتبال است.به طوری که او اخرین فرد محافظ تیم در برابر حملات رقیب است.کسی است که از انتهای زمین خودی بر کل بازی اشراف دارد و میتواند تیم را به درستی در دفاع و حمله راهنمایی کند و دست اخر این که دروازبان کسی است که همانقدر که فداکاری او درپیروزی یک تیم می تواند تعیین کنند باشد ؛کوچکترین اشتباه او نیز می تواند تمام زحمات تیم را هدر داده و تیم را به قهقرا ببرد.برای همین نقش دروازبان در فوتبال ،هندبال ،فوتسال،واترپلو و...خیلی کلیدی و تعیین کننده است و اساسا برای همین هم هست که می گویند دروازبان ها علاوه بر شجاعت از ضریب هوشی بالایی برخوردارند.
از بحث دروازبانی که بگذریم ،چند شب پیش در یکی از بخش های خبری، گفتگویی از آقای چمران ،رییس شورای شهر تهران پخش می شد که الظاهر ایشان از واردات و قاچاق میوه و وجود گلابی فلان جا و الوی بهمان جا در میدان مرکزی میوه و تره بار تهران گله مند بودند و البته می فرمودند که شنیده ام در میدان تهران گیلاس کیلویی ۱۰۰ هزار تومان عرضه می شود...
به نظر میرسد آقای چمران با بازی فوتبال و نقش دروازبان آشنا نیست که این چنین از عرضه گیلاس ۱۰۰ هزار تومانی شگفت زده شده است که اگر غیر از این بود متوجه میشدنداصلا جای شگفتی ندارد و اگر غیر از این باشد عجیب است .چرا؟پاسخش پیچیده نیست. میدان مرکزی میوه و تره بار تهران مستقیم زیر نظر شهرداری تهران و با هدف سامان دهی عرضه تولیدات کشاورزی و به ظاهر رسیدن این محصولات با قیمت مناسب و ارزان به دست شهروندان تهرانی و البته کلی مانور تبلیغاتی و صد البته بیشتر، گرفتن اجاره بهای سنگین برای غرفه ها طراحی و راه اندازی شده است.حال اگر نظارت درستی در این میدان و سایر میدان های تابعه ان در سطح شهر وجود داشت به نظرتان "دراگون فروت" "انگور شیلییایی"و یا گیلاس ۱۰۰ هزار تومانی چگونه سراز این میدان در می آورد؟ در واقع نقش بی بدیل دروازبان اینجا مشخص می شود .وقتی تیم دروازبان نداردمتاسفانه رقیب از هرجا شوت بزند بشرط در چارچوب بودن احتمال گل شدن توپ بالای ۹۰ درصد است و این گل یا گل ها باعث خنده و شادی عده ای به عنوان وارد کننده یا قاچاقچی و اهل پز دادن و به رخ کشیدن نو کیسه ها،گریه عده بیشتری از تولید کننده ها و مردم عادی که توان خرید این قبیل میوه ها را ندارند و البته تعجب سرپرست تیم یعنی آقای چمران را فراهم میکند.خیلی عجیبه که آقای چمران از سیستم تحت نظارتشان یعنی شهرداری تهران نمی پرسند، چگونه و براساس چه ضابطه ای گیلاس کیلوی ۱۰۰ هزار تومانی سر از میدان میوه و تره بار در اورده است؟ اگر از مسیر گمرک وارد شده باشد باید دارای برگ سبز و برگه قرنطینه و صدتا کاغذ دیگه باشد که در آن صورت می توان از کمرگ و وزارت جهاد کشاورزی پرسید که براساس چه ملاک و معیاری به گیلاس ۱۰۰ هزار تومانی اجازه ثبت سفارش و واردات داده اند آن هم در کشوری که به دنبال ترویج اقتصاد مقاومتی است؟! اگر هم این قبیل میوه ها از طریق قاچاق وارد شده که خب اقای چمران باید شهردار تهران را در وهله اول و در مرحله بعد سایر مسولان سازمان میادین رو استنتاق کنند که چرا کالای قاچاق آن هم با قیمت های گزاف در مرکزی عرضه می شود که فلسفه وجودیش سامان دادن به تولید داخل و رساندن میوه با قیمت ارزان به دست شهروندان بوده؟ !و البته می توان به نیروهای مرزبانی هم معترض بود که وقتی این میوه های لوکس با بسته بندی های شیک وارد کشورمیشده،حواسشان کجا بوده؟
البته ناگفته نماند که نه شهردار تهران این روزها از نصب بیلبورد های سیاسی و بعضا ضد امریکایی ونقشه کشیدن برای رییس جمهور شدن وقت اضافه میاورد که برای بررسی وضعیت میادین میوه و تره بار صرف کند .اگر هم خیلی شدت کند نهایت حرف ایشان این است که دولت پول مترو را نمی دهد و اندک فرصت باقی مانده هم صرف فروش تراکم در همه نقاط تهران است به جهت بزرگتر کردن تهران. راستی تا حالا به شکل و شمایل تهران دقت کرده اید؟ اگر شهرداری و شورا به تراکم فروشی رضایت نمی دادند آیا واقعا تهران اینقدر بی در و پیکر و بزرگ میشد؟ آیا هرکسی از هر نقطه کشور با یک وانت بار می توانست بار و بنه اش را بار کند و تهرانی شود؟ اینجاست که باز نقش تعیین کننده یک دروازبان خوب مشخص می شود.
از وزارت جهاد کشارزی هم، از اساس نمی شود انتظار داشت که کار مفیدی انجام بدهند.این طفلی ها خسته هستند، خسته. به چند جهت نمی توان از تشکیلات عریض و طویل وزارت جهاد کشاورزی انتظار حداقل ها را داشت.
اول: بخش کشاورزی اینقدر عقب ماندگی تاریخی دارد که چندتا وزارت حهاد کشاورزی و چند تا وزیر و چند برابر شدن اعتباراتش نیز حالا حالاها گره گشا نیست و عقب ماندگی های تاریخی اش جبران نمی شود.
دوم: دوستان در وزارت جهاد کشاورزی خسته هستند دل و دماغ کار ندارند.با چندرغاز بودجه و کلی قلندر و مدعی و یک دنیا عقب ماندگی تکنیکی،فنی و خرده مالکی و کم سوادی و... و بهتر است بگوییم نه برنامه ای برای کار دارند و نه اگر داشتند توان اجرایش را داشتند. وضعیت موجود و دور تسلسل بخش کشاورزی خود شاهد مدعاست.ضمن آن که بین تولید وتجارت،صادارات و واردات خوداین سیستم دچار تحیر و انفعال است.با این قیمت های تمام شده تولید داخل و سیاست های ضد تولید، مجوزهای خاص وارداتی و دست و پا بستن های صادراتی دوستان در وزارت فخیمه جهاد کشاورزی کم کم دارند به این نتیجه می رسند که اگر" در" کشاورزی رو تخته کنند، صرف و صلاحش بیشتر است.برای اثبات این ادعا هم نیازی به مراجعه به پیشگویی های نوستراداموس و شعبده های کریس آنجل و دانستن علوم غریبه و فیزیک کوانتوم نیست، فقط کافیست نگاهی به وضعیت و معضلات صنایع لبنی، روغنکشی،بسته بندی،فراوردهای گوشتی،دام،طیور ،آبزی پروری،جنگل ها و مراتع، زراعت های دیم و آبی،روش های آبیاری،تولید پنبه ،زعفران،ماهیان خاویاری و از همه مهمتر وضعیت معیشت "انسان کشاورز"بیندازیم تا متوجه بشویم چرا "خانه از پای بست ویران است و از مسوولان وزارت جهاد کشاورزی نه تنها نباید انتقاد کرد بلکه بخاطر قبول مسوولیت مورد تقدیر و تشکر هم باید قرار گیرند!!!!!!!
و اما گمرک
واقعا از مسولان کمرگ چه انتظاری می شود داشت؟ یک کشور عریض و طویل با هزاران کیلومتر مرز آبی و خاکی،تعدادی مبادی رسمی ورود کالا با هزاران مدل کمبود نیروی متخصص و سخت افزاری وچند برابر مبادی غیر رسمی با کلی حرف و حدیث و یه رییس خوب که بنده خدا نمیدونه با چه زبونی بگه از پس کمبودها و البته مبادی باز و خاص بر نمیاد و همیشه هم کاسه کوزه ها سر گمرک میشکند و تا میگویند از کجا وارد شده،همه میگویند؛ گمرک.
القصه، خدمت آقایان و خانم های محترم از جمله اون هایی که با گیلاس کیلویی ۱۰۰هزار تومان و شکل دراگون فروت و مزه شاه بلوط و... مشکل دارند باید عرض کنم بجای تعجب کردن از ورود میوه ۱۰۰ هزار تومنی و میوه های عجیب و غریب وخالی افتادن ظرفیت چند میلیون تنی کارخانه های روغنکشی و واردات ماشین های چند میلیارد تومانی و خیلی چیزهای دیگه لطفا زحمت بکشید دوزار دروازه بانی یاد بگیرد. آدم هایی رو سرکار بگذارید که بجای حزب و حزب بازی دنبال منافع ملی باشند. آدم هایی رو سرکار بگذاریدکه بعد از سه دوره شکست در انتخابات ریاست جمهوری به امور شهر بپردازند و ریاست جمهوری رو بگذارند برای اون هایی که حداقل بلدند مقبولیت عمومی را بدون ساخت پل و پارک و نصب بیلبورد جلب کنند.آدم هایی رو سرکار بگذارید که بخاطر چهارتا رای بیشتر چشم هاشون رو بر روی منافع ملی نبندند. آدم هایی رو بگذارید سرکار که دروازبانی بلد باشند.بلد باشند خوب و شجاعانه تیم را در دفاع و حمله راهنمایی کنند و با رفلکس های خوب و به موقع و ضریب هوشی بالای خود در لحظه، بهترین تصمیم ها را برای کشور و مردمشون بگیرند نه حزب و باندشون .پس خواهر و برادر عزیز جمعه برو رای بده و در انتخاب افراد هم به وضعیت دروازبانیشون در تمام ادوار دقت کن.کاری هم به گیلاس ۱۰۰ هزارتومانی نداشته باشوصبر کن هر وقت ارزان شد بخر.از گیلاس و دراگون فروت نخوردن که آدم نمیمیره. والا...
نظر شما