مریم حق بیان: سناریوی اجرای طرح نان صنعتی که در نظر داشت بر یکی از معضلات اصلی اقتصاد کشور یعنی ضایعات پرشمار نان‌های سنتی فائق‌آید از همان ابتدا پرحرف و حدیث آغاز شد، از یکسو انجمن‌های صنفی این بخش با برگزاری یک میزگرد در سال 86 بر آن تاختند و معتقد بودند که به دلیل ذائقه ایرانی‌ها و نبود بازار مصرف سرنوشت راه‌اندازی واحدهای 20 تنی و 40 تنی سرنوشتی رو به شکست است. از سوی دیگر برخورد گزینشی در اعطای تسهیلات و مسایل پیرامونی در همان سال‌های نخستین اجرا، ‌آن را دستخوش تهدید قرار داد. جالب آن که به رغم تمام توصیه‌های رسانه‌ها و هشدارهای بخش خصوصی گوش شنوایی در کار نبود و کار تا به آنجا پیش رفت که سرانجام در اواخر سال 90 مجری وقت طرح نان صنعتی دست خود را به معنای پذیرش شکست طرح نان صنعتی بالا برد و در مصاحبه‌ای با «اقتصاد سبز» بر آن اذعان داشت. البته این روزها با حضور سید حمیدرضا میرآفتاب به عنوان مدیر طرح نان صنعتی کشور که به نظر می‌رسد با سعه صدر بالا برای حرف‌های کارشناسی گوش شنوا دارد بارقه‌های امید بسیاری برای فعالان این بخش روشن شده است. بارقه‌ای که به تفکر صنعتی کردن پروسه‌ تولید نان‌های سنتی موجود رنگ و بوی دیگری داده است و می‌رود تا غم واحدهای نیمه‌کاره‌ای که قرار بود از تنور آنها نان صنعتی بیرون آید را به بوته فراموشی بسپارد. جهت اطلاع از آخرین وضعیت طرح نان صنعتی دفاع تمام‌قد میرآفتاب از طرحی که برخلاف سلف پیشین خود اعتقادی به شکست آن ندارد را با هم می‌خوانیم.


لطفا به عنوان نخستین پرسش دلایل شکست طرح نان صنعتی را توضیح دهید.
بنده با چندین ادله به شخص شما و دیگران ثابت می‌کنم که این طرح نه‌تنها شکست نخورده بلکه باعث ایجاد فرصت‌های بسیاری  برای صنایع داخلی کشور شده است.
نخست مساله تحریم‌ها بود که به فرصت تبدیل و سبب شد تا ماشین‌سازان داخلی کشور به فکر نوآوری در تولیدات خود باشند. وقتی صحبت از نان صنعتی می‌شود ناخودآگاه ذهن به سمت ماشین‌آلات می‌رود پس باید پایه و اساس یک کارخانه که همان ماشین‌آلات است تقویت شود. ما در آسیب‌شناسی اولیه در دفتر طرح نان صنعتی به این نتیجه رسیدیم که واحدهای صنعتی خارجی که ارایه‌دهنده ماشین‌آلات پخت نان هستند،‌ آن طور که باید و شاید نمی‌توانند از پس تعهدات خود در قبال سرمایه‌گذاران ایرانی برآیند چون سیستم تولید نان در کشورهای اروپایی با توجه به نوع مصرف نان، ذائقه عمومی مصرف‌کننده، گندم،‌ سختی آب،‌ شرایط استهسال آرد و سایر موارد با ایران بسیار متفاوت است و همین امر سبب شد تا صنایع داخلی و ماشین‌سازان داخلی فرصت‌های رو به رشدی را داشته باشند. متاسفانه در معرفی نان صنعتی به مردم خوب عمل نشد و همه تصورات بر این است که نان صنعتی همان نان فانتزی است و همین امر شکاف بین شناخت واقعی از نان صنعتی و سنتی را افزایش داد درصورتیکه نان صنعتی شامل نان مسطح، نان نیمه حجیم و نان حجیم می‌شود و در استاندارد، تمامی این موارد تعریف خودشان را دارند که به طور حتم به آنها اشاره خواهیم کرد. بر اساس قانون، هر سال باید میزان سهم ماشین‌آلات تولید صنایع داخلی نسبت به آلات و تجهیزات خارجی‌ها در مشارکت و راه‌اندازی واحدهای نان صنعتی بیشتر نشود و باید تا پایان برنامه پنجم توسعه 80 درصد از فناوری‌ها و تجربیات شرکت‌های خارجی طرف قرارداد به صنایع بومی کشور انتقال یابد.

اما مشکل اصلی اینجاست که این اتفاق نیافتاد و نتیجه آن قائله‌ای بود که در سال گذشته بر سر نمایشگاه نان برپا شد!
اما امسال دیگر شاهد این موارد نبودیم و با تشکیل کمیته‌ای این موارد مرتفع شد اما به طور کلی باید اشاره کنم که در فرآیندی 6-5 ساله ماشین‌سازان داخلی به طرف تولید این دستگاه‌ها سوق پیدا کردند. طرح نان صنعتی شکست‌خورده نیست چون هر صنفی در این صنعت جایگاه خودش را پیدا کرد. وقتی قیمت آرد یکسان شد کارخانجات تولید آرد به اجبار خود را به فناوری روز دنیا مجهز کردند که مبادا در میدان رقابت بازنده باشند. به هر حال هر طرحی در ابتدای اجرا با مشکلاتی مواجه است. در بررسی و نگاه دوباره به روند اجرای طرح نان صنعتی نمی‌توانیم نام شکست را بر آن بگذاریم. در حال حاضر ما به نقطه‌ای رسیده‌ایم که ماشین سازان داخلی به این باور رسیده‌اند که 60 تا 70 درصد ماشین‌آلات کارخانجات نان صنعتی را می‌توانند بسازند. سرمایه‌گذاران هم به این امر اشراف کامل پیدا کردند که شرکت‌های خارجی از عهده تعهدات‌شان در قبال ساخت ماشین‌آلات تولید نان برای بازار ایران برنمی‌آید؛ این 2 دلیل موفقیت است. سومین دلیل موفقیت این است که اغلب سرمایه‌گذاران ما به اندازه بازار هدف‌شان شروع به سرمایه‌گذاری کردند نه به اندازه حجم بازار مصرف کل کشور ایران. چهارمین دلیل جایگاه بانک‌های عامل بود که آنها نیز در تب و تاب این هستند که چگونه وارد یک عرصه جدید از خدمت رسانی شوند.
در گذشته وقتی صحبت از پروسه تولید نان صنعتی می‌شد همه از ورود به این صنعت به خاطر مشکلات فراوانی که داشت امتناع می‌کردند، چه در گذشته دور زمان رزم‌آرا و چه در زمان حکومت پهلوی و چه در اوایل انقلاب این طرح عملی نشد اما امروزه به گونه‌ای عمل شده که رفته رفته بازیگران اصلی وارد این میدان شده‌اند و کاربلدها با تمام سختی آن زمام امور را به دست گرفته‌اند. در 4 تا 5 سال اخیر کسانی که توانایی و قدرت حضور در این بازار را داشتند باقی مانده‌اند، چراکه هر فردی نمی‌تواند در این بازار دوام بیاورد.

چرا از همان ابتدا آسیب‌شناسی نشد؟
چون دیکته نانوشته غلط ندارد.

به نظر جنابعالی درروند اعطای مجوزها حساب شده عمل شد؟ چراکه برای شهرهای با جمعیت کمتر از 4 هزار نفر مجوز احداث واحد 20 تنی اعطا شده است؟
از شما که یک خبرنگار هستید می‌پرسم 20 تن یعنی چه؟

یعنی 20 تن آرد را در روز به نان تبدیل کنند.
ببینید هر نان سنتی اگر تافتون باشد 300 گرم، اگر بربری باشد 400 گرم و سنگک 600 گرم و لواش 150 گرم آرد مصرف می‌کند که ما غالب نان مصرفی کشور را بربری در نظر می‌گیریم. به طور قطع در جریان آمارها هستید چراکه بین 18 تا 20 درصد نان مصرفی کشور متعلق به نان سنگک است، 35 تا 45 درصد انواع بربری است، حدود 20 درصد انوع تافتون است و مابقی آن هم نان لواش و فقط 4 درصد آن نان صنعتی و فانتزی است. حال اگر برای جواب به سوال شما غالب مصرف کشور را که 35 تا 45 درصد است یعنی بربری را ملاک قرار دهیم با وزن 400 گرم آرد، 20 تن در روز یعنی 20 هزار کیلو تقسیم بر 400 گرم می شود 50 هزار عدد نان. حال اگر به طور متوسط هر فردی در روز 2/1 نان مصرف کند این 50 هزار عدد نان، یک شهر 50 هزار نفری را می‌تواند تغذیه کند. البته قرار نبود در همان روزهای اولیه 50 هزار عدد تولید کند، بلکه باید به صورت فازبندی شروع به کار می‌کرد. در حال حاضر کارخانجاتی هستند که ادعا می‌کنند روزی 200 تن هم توانایی تولید و بازار مصرف را دارند. ایجاد واحدهای 20 تنی طرح اشتباهی نیست. بنا بر آماری که خود شما در مطلب چاپ شده ماهنامه «اقتصاد سبز» ارایه دادید 264 واحد 20 تنی نان صنعتی موفق به اخذ مجوز وزارت بهداشت و احداث کارخانه شده‌اند که من این 264 واحد را به 300 واحد ارتقا می‌دهم. با یک محاسبه سرانگشتی حاصلضرب 300 واحد در میزان تولید 20 تن در روز که می شود 6 هزار تن، این عدد را در 25 روز کاری ضرب می‌کنیم می‌شود 150 هزار تن، این عدد تقسیم بر 750 هزار تن مصرف آرد ماهانه کشور می‌شود حدود 21 درصد، در صورتیکه هدف تا پایان برنامه پنجم 40 درصد برای نان مصرفی کشور است و این در زمانی است که ما ملاک واحدها را 300 واحد قرار دادیم و این 21 درصد زمانی تحقق پیدا می‌کند که این 300 واحد راه‌اندازی و مشغول پخت نان باشند.
شما اشاره می‌کنید که چرا در شهرهایی که جمعیت ندارند این مجوزها داده شده است! ببینید طرح توجیهی به این مفهوم نبوده است که صرفا یک شهر تغذیه شود. باید با توجه به بازار مصرف نان تولید صورت پذیرد.

سوال اینجاست که چرا روند اعطای مجوزها امری هدفدار نبوده است؟
این درست است، من با این نکته که مجوزها هدفدار صادر نشده است موافق هستم اما ما هم به‌تنهایی مقصر نبودیم و عوامل بسیار دیگری در صدور مجوزها دخیل بودند.
و البته گزینشی هم بوده است، چرا که وقتی واحدهای 20 تنی حومه تهران با نصف ظرفیت فعالیت می‌کنند، مجوز 450 تن در روز بسیار تعجب‌آور است.
ما بازاری داریم تحت عنوان بازار تهران، شهر ری، قم، دماوند، کرج و ورامین که حجم وسیعی از جمعیت را در بر می‌گیرد. با یک حساب سرانگشتی که قبلا هم به آن اشاره کردم باید 15 کارخانه 20 تنی در تهران وجود داشته باشد تا جوابگوی نیاز این جمعیت باشد.
این در صورتی است که فرهنگ مصرف نان صنعتی در کشور نهادینه شده باشد، وقتی استنباط مردم از نان صنعتی همان نان باگت است نمی‌توان به آینده واحدهای 20 تنی خوشبین بود.
بله این نکته درست است در رابطه با فرهنگ‌سازی به طور قطع بحث خواهیم کرد، صحبت من در اینجا فقط دفاع از طرحی است که با هجمه‌های فراوان از آن به نام طرح شکست خورده یاد می شود.

هنوز هم اعتقاد دارید که این طرح شکست‌خورده نیست؟
بله بنده این را با ادله ثابت می‌کنم که اجرای این طرح به همراه کاستی‌هایی که داشته است به کندی پیشرفت کرده است اما شکست‌نخورده است.

این کاستی‌ها طرح را از هدف اولیه خودش دور نکرده است؟
خیر حداقل فایده این طرح این بود که انقلابی را در صنعت ماشین‌سازان پخت نان کشور ایجاد کرد و آنها را به تب و تاب نوآوری انداخت. همچنین در کارخانجات تولید نان هم به همین شکل نوآوری‌های بسیاری را در این عرصه شاهد بودیم.
نوآوری خاصی ایجاد نشد مگر در شکل و اندازه و یا طعم نان‌ها تغییر را شاهد باشیم، البته نمی‌توان منکر فعالیت‌های شرکت‌های موفقی بود.
بله دقیقا صحبت من هم بر روی همین است، یکی از این شرکت‌ها نانی را به بازار عرضه کرد تحت عنوان نان مدیترانه‌ای که با استقبال بسیار خوبی هم مواجه شد، اگر از همان ابتدا این نان را تولید می‌کرد بسیار موفق‌تر بود، چرا؟ چون دیگر با واکنش‌های قهقرایی مردم مواجه نمی‌شد. ما مشکلی که داریم این است که مردم به صورت بصری نانی را نان می‌دانند که مسطح باشد. نان مدیترانه‌ای تمامی فاکتورهای یک نان صنعتی که می‌توانست جایگزین خوبی برای نان‌های سنتی باشد را داشت البته با نوعی تغییرات چون دارای برند، بسته بندی و استاندارد بود و دسترسی آسانی هم داشت. مشکل اصلی این طرح نحوه معرفی و شیوه اجرا بود، به زعم من طرح نان صنعتی شکست نخوره است بلکه جایگاه خودش را پیدا کرده است، بازیگران اصلی این کارزار نیز وارد میدان شده‌اند و روش‌های ورود و قبضه بازار را نیز فرا گرفته‌اند.

به نظر شما کمی برای رسیدن به این نتیجه دیر نیست! درست زمانی که میلیارد‌ها میلیارد تومان از سرمایه های کشور در واحدهای نان صنعتی در حال خاک خوردن است؟
ما برای آنها هم برنامه‌های حمایتی داریم و سعی داریم تا آنها را به تولید بر اساس ظرفیت‌ها و طرح‌های توجیهی برسانیم. اینکه شما در مطلبتان اشاره صریح دارید که نوک پیکان تمامی ناکامی‌های نان صنعتی به سمت شرکت بازرگانی دولتی است؛ کمی کم لطفی است. اینکه در گذشته چه اتفاقی رخ داده و روند اعطای مجوزها، گزینشی بود یا خیر، وارد نمی‌شوم ولی اشاره به این نکته را خالی از لطف نمی‌دانم که زمانی 4 هزار نفر اینجا جمع شدند و تقاضای احداث واحد نان صنعتی را داشتند و هنوز هم این ذهنیت را دارند که با یک فر گردون می‌توانند مجوز یک واحد صنعتی را اخذ کنند. ام این فرضیه اشتباه است و بنده صراحتا با این نگرش مخالف هستم. نمی‌شود با 5 میلیون تومان یک واحد نان صنعتی زد، در نتیجه این 4 هزار نفر پالایش شدند و از صافی وزارت بهداشت، استاندارد، صنایع و ... رد شدند و به 264 واحدی که شما اشاره داشتید رسیدند و حتی در این تعداد هم افرادی با تجربه و عاشق کار باقی ماندند و آنهایی که هم من و هم شما می‌دانیم که باید می‌رفتند، رفتند. اعتقاد دارم هر کار بزرگی آدم بزرگی می‌خواهد، بعضی‌ها بزرگ‌نما هستند ولی بعضی‌ها ذاتا بزرگ‌اند خوشبختانه در بحث نان صنعتی بزرگان صنعت آماده به کار هستند چون هم سلیقه مصرف کننده وذائقه را شناسایی کرده‌اند و هم صاحب تجربه شده‌اند دیگر از مرحله آزمون و خطا خارج شده‌اند.

این سرباز آماده به رزم را چه کسی حمایت و هدایت می‌کند؟
نخستین حمایت، حمایت فکری است. ببینید من اشاره کردم ما هیچ توقعی نداریم که در فاز اول 20 تن نان تولید شود، حمایت دیگر این است که ما یعنی من و همکاران در شرکت بازرگانی دولتی و دفتر طرح نان صنعتی آسیب‌شناسی اولیه‌ای از طرح داشته باشیم و عدم موفقیت و راه‌های موفقیت را شناسایی کنیم. در مرحله بعد باید برای بازیگران اصلی برنامه‌ریزی در قالب سرمایه‌گذاران کلان و خرد به تناسب میزان تولید کنیم و نگذاریم که با ورود یکسری افراد بی‌تجربه انرژی سایرین هم به هدر برود و به اعتقاد من حمایت‌ها صرفا نباید ریالی باشد.

منظور از حمایت های معنوی ایجاد بازار مصرف برای تولیدات کارخانجات است؟
خیر، مگر ما مسوول تامین بازار هم هستیم؟!!!

ولی فرهنگ‌سازی نان صنعتی وظیفه شما است؟
این بحث فرق می‌کند، بنده قبل از اینکه به تهران بیایم در استان گلستان بالغ بر 150 میلیون تومان برنامه‌های فرهنگ‌سازی نان صنعتی داشتم.

موضوعیت بحث ما کل کشور و بحث 4 درصد مصرف سرانه است.
بله این را قبول دارم، بنده هم اشاره به این دارم که فرهنگ‌سازی هم باید هدفمند باشد. اعتقاد بنده این است که نان سنگک و بربری را که قوت غالب مردم است هدف بگیریم و در کنار آن آهسته و بایک آهنگ ملایمی نان‌های سنتی پخته‌شده به روش صنعتی را به مردم معرفی کنیم. چرا باید با زور و ضرب این کار صورت بگیرد و حق انتخاب را به مردم بدهیم. اصراری به مصرف نان صنعتی نداریم، نان صنعتی هم یکی از گزینه‌های ما در صحبت تغذیه سالم بود. هدف اصلی ما ارایه نان سالم با کمترین دور ریز بود حال چه صنعتی باشد چه سنتی. بهداشت اصلی‌ترین گزینه برای ما بود. بزرگترین مشکل نان صنعتی، نحوه معرفی آن به مردم بود که در ابتدا سبب شد تا مردم نان صنعتی را همان نان فانتزی تلقی کنند که نمی‌شود با آن غذاهای سنتی خورد. مورد دیگر قیمت نان‌های صنعتی بود چراکه بالطبع ماشین‌آلات و بسته بندی که داشت به طور قطع قیمت آن بیشتر از نان‌های سنتی بود اما در حال حاضر در صدد رفع تمامی این معایب و مشکلات هستیم. منکر برخی حرکات انجام شده در روند اجرای این طرح نیستم اما با قاطعیت اعلام می‌کنم که نان صنعتی راه بسیار طولانی دارد و با گذشت 6-5 سال از اجرای این طرح ما هنوز در اول راه هستیم، البته باید یکسری اتفاقات می‌افتاد تا دست‌اندر کاران طرح خودشان را باور می‌کردند. نوع نگرش تغییر کرده است؛ دیگر گزینشی در کار نیست...
و سخن آخر من و مجموعه همکارانم در شرکت بازرگانی دولتی انتظار داریم رسانه‌ها عینک بدبینی را از این طرح برداشته و کمی خوشبین‌تر به آنها نگاه کنند.


منبع: اقتصاد سبز

 

کد خبر 25270

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 5 =